. شاه رفته، مملکت شاپور می‌خواهد چه‌کار؟! کله‌ی بی‌مو، گِل سرشور می‌خواهد چه‌کار؟! آن‌که سهمِ فارغ‌التحصیلی‌اش بیکاری است انتخابِ رشته و کنکور می‌خواهد چه‌کار؟!  ازدواج امروزه اصل و ریشه‌ی صد مشکل است ابتدای این مصیبت، سور می‌خواهد چه‌کار؟! کشوری که هست در آن ساز و موسیقی حرام در سرود ملی‌اش شیپور می‌خواهد چه‌کار؟!  ما که دیگر از زمین و آسمان فیلتر شدیم فیلم‌هامان فیلتر و سانسور می‌خواهد چه‌کار؟! در دِهی که سال‌ها از بیخ، بختش خفته است پاسبانش این همه کافور می‌خواهد چه‌کار؟!  دزدها با رشوه چون از هر دری رد می‌شوند پس دمِ در، افسر و مأمور می‌خواهد چه‌کار؟! سارقی که خورده یکجا نصف بیت‌المال را چهره‌ی شطرنجی و مستور می‌خواهد چه‌کار؟! زاهد ما، حاصلِ انگور کشور را خرید! یک مسلمان این‌همه انگور می‌خواهد چه‌کار؟!  مؤمنی که با قناعت کرده عادت، بعدِ مرگ آن‌همه قصر و شراب و حور می‌خواهد چه‌کار؟!  آن‌که رسوایی و بدنامی برایش ارزش است افترا و وصله‌ی ناجور می‌خواهد چه‌کار؟! با چنین لاطائلاتی، کَنده گور خویش را شاعر بیچاره دیگر گور می‌خواهد چه‌کار؟!