‏زنده باد جنگل، ناکام باد سیاست! در عرصه سیاست به راحتی می‌توان مبارزه برای کسب قدرت را تشخیص داد چراکه فضای جناح‌بندی‌ها شفاف است. اما در عرصه محیط زیست و منابع طبیعی تشخیص این مرزها گاهی غیر ممکن است. بارها شاهد نمونه‌هایی از جنگل‌خوارانی بوده‌ایم که چون سازمان منابع طبیعی مانع زمین‌خواری آنها شده، خودشان اقدام به آتش زدن جنگل کرده و خودشان اقدام به خاموش کردن آن می‌کنند و از اینکار خود فیلم می‌گیرند تا نزد افکار عمومی سازمان منابع طبیعی را در حفاظت از جنگلها ناتوان جلوه دهند. یا نمونه هایی بوده از شکارفروشانی که چون سازمان محیط زیست در مقابل آنها ایستاده است، خودشان اقدام به شکار کرده و از شکارها فیلم گرفته اند تا سازمان محیط زیست را ناتوان از حفاظت از حیات وحش نشان دهند. در موضوع ‎ شاهد دو اتفاق بوده ایم: اول اینکه وزارت نیرو منطقه ای را که یک سد خاکی در وسط جنگل است متعلق به خود می‌داند و در اقدامی عجیب آن را اجاره داده است. در حالیکه طبق قانون تنها مرجعی که حق این اقدام را دارد سازمان منابع طبیعی است. حال این شرکت از مرجعی که به آن مجوز داده مجوز احداث پارکینگ گرفته و یک محوطه یک هکتاری را که زیر خطوط فشار قوی برق است با لودر خاک برداری کرده تا آنجا را پارکینگ کند. بررسی تصاویر هوایی نشان میدهد که آخرین بار یک سال قبل تمامی نهال های آن منطقه(در خطی به طول ۲۲ کیلومتر) توسط شرکت آب و برق مازندران پاکتراشی شده و درختی در آنجا نبوده است. دومین اتفاق در این موضوع ورود چند نفر(که خود یا کارمند سازمان منابع طبیعی هستند و یا کارمند وزارت جهاد کشاورزی) در رسانه‌های مجازی بوده که اعلام کرده اند در این منطقه چهار هزار درخت قطع شده است. این در حالیست که در جنگلهای شمال، بعد از رشد درختان، در انتها در هر هکتار فقط ۱۰۰ تا ۱۲۰ درخت باقی می ماند و مابقی طبق قانون طبیعت رشد نمی کنند. این یعنی حتی اگر در این یک هکتار درختانی وجود داشته اند، حداکثر میتوانسته ۱۲۰ درخت وجود داشته باشد، اگر چه در زیر خطوط انتقال برق در جنگلهای شمال هر سال همه نهالها پاکتراشی می شود و اجازه رشد به درختان داده نمی شود و در این منطقه فقط ۳۰ درخت (با تعریف استاندارش) و با قطر بالای ۱۲/۵ سانتی‌متر وجود داشته و حتی اگر پیمانکار گردشگری هم اقدام به قطع نمی کرد، وزارت نیرو آنها را همچون ۶۰ سال گذشته قطع می کرد و اجازه رشد نمی داد. اگر بخواهیم مساحت اشغال شده توسط ۴۰۰۰ درخت را در هیرکانی حساب کنیم باید ۴۰۰۰ را بر ۱۲۰ تقسیم کنیم (۱۲۰ تعداد درخت در هر هکتار جنگل هیرکانی است) که می شود: ۳۳ هکتار جنگل، در حالیکه هم از طریق تصاویر ماهواره ای و هم حضور میدانی می‌شود به این نتیجه رسید که کل منطقه‌ای که تخریب شده فقط یک هکتار است! جالب این است که این افراد (که حداکثر ۳ نفر هستند) که این جو رسانه ای را راه انداخته اند خودشان ساکن شمال هستند و به خوبی حقایق را می دانند. حال نکته اساسی این اتفاق: اگر مطالب این افراد مرور شود یک نکته در همه مطالبشان مشترک است، همه درخواست عزل مدیرکل منابع طبیعی مازندران را دارند! اساسا قصد دفاع از مدیرکل مازندران یا هر مدیر دیگری را ندارم، اما وقتی این پازل را کنار هم می چینیم میشود به این نتیجه رسید که همه این دروغها در درون خود هدفش دفاع از طبیعت نیست، بلکه همان اتفاقی در حال وقوع است که در عرصه سیاست شاهدیم، یعنی کسب قدرت! در عرصه سیاست هم بعضا شعارهای عدالت‌خواهانه و فساد ستیزانه هدفش عدالت‌خواهی نیست، بلکه با درآمیختن راست و دروغ اقدام به فریب افکار عمومی می کنند تا بتوانند در حوزه قدرت تغییر ایجاد کنند. در واقع دو اتفاق که یکی ورود یک پیمانکار خصوصی به جنگل با اجازه وزارت نیرو و تخریب خاک (و نه قطع درخت) بوده و کینه‌ورزی های شخصی تعدادی که خودشان کارمندان سازمان منابع طبیعی و وزارت جهاد کشاورزی هستند و اهل همان مازندران؛ و تبدیل یک دروغ بزرگ به یک اصل پذیرفته شده (قطع ۴۰۰۰ درخت در یک هکتار!) دست به دست هم داد تا شاهد یک اتفاق سیاسی (از نوع سیاسی‌کاری نه کار سیاسی) در عرصه محیط زیست و منابع طبیعی باشیم. اگر شکارچی متخلف خودش اقدام به شکار می کند و فیلم می‌گیرد تا محیط زیست را تحت فشار قرار دهد، اگر جنگلخوار خودش جنگل را آتش می‌زند و فیلم می گیرد تا سازمان متولی جنگل را تحت فشار قرار دهد، اینجا با کارمندانی از سازمان منابع طبیعی مواجه هستیم که تخریب یک هکتار خاک توسط یک پیمانکار خصوصی دارای مجوز از وزارت نیرو را قطع ۴۰۰۰ درخت اعلام می‌کنند تا یک مدیر کل عزل شود! آیا اینهمه بداخلاقی ارزش یک میز مدیریت را دارد؟ https://twitter.com/moradi_usef/status/1772702326391750994?t=IGKhEGkxzGlJnltpUO1a_Q&s=19 @sarzaminfarda