اندیشه در راه خانههای استان مرکزی، اما چرا کمتر کسی در میگشاید؟
تصور کنید در خانه هستید؛ روزی از آن روزهای دلانگیز پاییزی، هوا خنک و بادی ملایم برگهای زرد و نارنجی را روی خیابان به رقص درآورده است؛ به چای داغی که در دست دارید مینگرید و در ذهنتان به کتابی فکر میکنید که همیشه قصد خواندنش را داشتید اما زمان و فرصت، مانعی در این راه است؛ کتابخانه نزدیک نیست و روزهای شلوغتان، حتی اندیشهی رفتن به آن را هم از شما گرفتهاند.
در همین لحظه، زنگ در به صدا درمیآید، با تعجب از اینکه این موقع چه کسی میتواند باشد، به سوی در میروید و وقتی در را باز میکنید، با منظرهای غیرمنتظره و دلنشین روبهرو میشوید.
www.irna.ir/xjS7pp