دربارهی مرز ایران و عراق هم؛
دعوا سر اروند رود بود
عراقیها میگفتن کلش واس ماس
ایرانیها میگفتن نخیر، باید نصف نصف باشه.
دولت ایران زیر بار نمیرفت تا اینکه نهایتا وزیر امور خارجهشون پا میشه میاد ایران، میره پیش رضاشاه، گریه میفته و میگه؛
ما کشور کوچیک و ضعیف و نحیفی هستیم و حتی از شهرهای ایران هم کوچیکتریم، هیچ درآمدی هم نداریم. شما این همه دریا دارین، ولی عراق بیچارهی بدبخت همین یه راه باریک رو به دریا داره، همینم نباشه خفه میشیم، اینو بدین به ما
رضاشاهم میگه بدین بهشون😐
نهایتا با مالکیت عراق بر ۱۸۰۰ کیلومتر از مناطق نفتی به رسمیت شناخته میشه و اروند رود به عراق واگذار میشه.
حالا داستان مفصلی داره که یبار میگم براتون