❓❓چرایی گرامیداشت هفته دفاع مقدس در ابتدای شروع آن است؟ در تمام دنیا شروع یک حادثه ناگوار مانند جنگ، آشوب های خیابانی، بلایای طبیعی و… برای همه مردم دردناک است و همه سعی می کنند آن را فراموش کرده و به جای آن با بزرگداشت روز مقابله با بحران و یا پیروزی در جنگ اعتماد به نفس جمعی جامعه خود را بالا ببرند. اما برخلاف تمام دنیا ما روز شروع جنگ تحمیلی و هفته آغازین آن را جشن می گیریم که باید علت آن برای نسل جوان و به ویژه آن هایی که حال و هوای دفاع مقدس را درک نکرده اند بیان شود. دولت بعث عراق در 31 شهریورماه 1359 در سال های ایتدایی انقلاب اسلامی و در اوج بحران های ابتدای انقلاب و تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی بعد از چندماه تحرکات مشکوک در نقاط مرزی به طور رسمی به ایران حمله کرد. ساختارمند نبودن ارتش ایران به دلیل فرار بسیاری از امرا، اعدام برخی از سران خائن آن و مهم تر از آن نبود مستشاران نظامی آمریکایی آشنا به تجهیزات؛ نبود اقتدار کامل دولت مرکزی و تحرکات متعدد در شهرهای مختلف و به ویژه مناطق خاص مرزی توسط ضدانقلاب و فتنه انگیزی های برخی از منافقان همه و همه نوید پیروزی شیرین و زودهنگامی را به صدام حسین و حامیان غربی-عربی اش می داد؛ اما مقاومت عجیب و مثال زدنی مردم مناطق و شهرهای مرزی، اعزام سریع نیروهای مردمی و خودجوش و شکل گیری گردان های جنگ های نامنظم به فرماندهی شهید چمران موجب شد، کار عراق در روزهای اولیه جنگ با وجود  وجود رئیس جمهوری خائن به نام بنی صدر در ایران، در مرزهای غربی و جنوب غربی گره بخورد. پس یکی از دلایل مهم گرامیداشت شروع جنگ تحمیلی در ایران همین آغاز مقاومت کل ملت در برابر دشمن متجاوزگر بود. نکته بعدی در زمینه چرایی علت گرامیداشت شروع هفته دفاع مقدس، اهمیت جهاد و دفاع از خاک و وطن در دین و آیین مردم مسلمان ایران است؛ همه به خوبی می دانند که در ادبیات سیاسی ایران، جنگ تحمیلی با واژه دفاع مقدس توصیف شده است که نشان دهنده کاری مقدس و البته پرخیر و برکت است. پس شروع کار مقدسی برای همه عزیز خواهد بود؛ شاید برخی این شبهه را وارد کنند که چگونه جنگ و کشتار و بی خانمانی و درد و رنج مقدس است، این افراد ظاهر قضیه را نگاه کرده اند و با استدلالی ضعیف سعی در تعمیم جنگ در ادبیات مدرن کنونی به ادبیات اسلامی دارند؛ جهاد در راه خدا ابتدا داراری اهمیت است و خود نوعی عبادت که از منظر دینی آن را بسیار با ارزش کرده است؛ از طرفی جنگ تحمیلی علی رغم تمام سختی ها، یک دانشگاه انسان سازی به بیان امام خمینی (ره) بود که نه تنها رزمندگان را ز نظر معنوی رشد داد و برای آن ها دری به نام هادت باز کرد، بلکه سیستم امنیتی و مدیریت جهادی جوانان را محک زد و از آنان مدیرانی ساخت که امروز با تکیه بر توان آن ها تمام معادلات نظامی منطقه را بدون وارد کردن ادوات نظامی مدیریت کرده و به یکی از قدرت های نظامی برتر جهان با کم ترین هزینه در زمینه دفاع و ادوات نظامی تبدیل شده ایم. بحث دیگر در مورد جنگ تحمیلی چگونگی پایان آن است؛ اگرچه پیروز نهایی جنگ تحمیلی ایران بود و عراق پس از جنگ نه تنها از تمام ادعاهایش دست کشید بلکه اقتدار ایران را با شسکت به رخ کشورهای بلوک غرب و شرق حامی خود کشید؛ اما پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل که به نوعی آتش بس محسوب می شد در نظر امام خمینی(ره) پذیرش جام زهر بود و کام تمام رزمندگان را از این پذیرش تلخ کرد. اوضاع در دفاع مقدس به گونه ای بود که اگر ایران با ادامه جنگ به بصره دست می یافت، کار بغداد و حکومت بعث عراق یک سره می شد و نه تنها دست مستکبران از کشور پر از نعمت خدادای عراق کوتاه می شد و مردم عراق به آن چه که امروز دنبال آن هستند یعنی یک حکومت آزاد اسلامی می رسیدند، بلکه اقتدار به طور کامل در عرصه بین الملل به اثبات می رسید و دیگر برخی خفت هایی که به تیم های مذاکره کننده ما در جریان مذاکرات داده شد، به وجود نمی آمد. مجموع این دلایل و دلایل بسیار دیگر همه این نکته را بیان می کنند که 31 شهریورماه سال 59 آغاز حرکتی جهادی از سوی مردم ایران بود، حرکتی که در وهله اول با حضور نیروی ایمان و مدیریت جوانان انقلابی بر جنگ تحمیلی پیروز شد و هم اکنون در عرصه های اقتصادی و فرهنگی علیه دشمنان و مستکبران ادامه دارد؛ حال باید از مدیران اجرایی کشور سوال کرد که چگونه این جنگ تمام عیار را مدیریت می کنند و آیا وقت آن نرسیده که همانند شرایط سخت دهه 60 به نیروهای جوان انقلابی اطمینان کنند؟