برخلاف تحلیل ها ؛ حادثه انفجار بیروت به نفع حزب الله تمام شد . مطمئنا بسیاری از خوانندگان این متن معتقدند اسرائیل و کشورهای غربی پشت سر انفجار بیروت بودند و این حادثه یک سناریوی از پیش طراحی شده برای زمین زدن حزب الله و دولت حسان دیاب بود. اما شواهد کاملا عکس قضیه را به ما می گوید و اعتراضات اخیر بیروت اثبات کرد که نه تنها فاجعه انفجار یک طراحی شوم نبوده و به ضرر حزب الله تمام نشد ، بلکه موقعیت این جنبش را نیز تثبیت کرد . برای اثبات نظریه فوق چند دلیل متقن می شود مطرح کرد: ۱- انفجار در شمال بیروت رخ داده که پایگاه اصلی اجتماعی و اقتصادی جریان ۱۴ مارس است . امید اصلی غرب و اسرائیل در لبنان برای تضعیف حزب الله و مقابله با آن همواره به این ائتلاف بوده ، در صورتی که اکنون بدنه اجتماعی آن ضربه شدیدی خورده و اقتصاد آن نابود شده است . در شورش اخیر ( که خیلی ها را در ایران ترسانید ) علاوه بر توهین به تصاویر نخست وزیر ، رئیس جمهور و دبیرکل حزب الله ، آدمک های حریری و جعجع نیز به دار کشیده شد که علامتی از خودجوشی اعتراضات توده های خشمگین آسیب دیده از حادثه داشت . حتی مردم ناراضی با سنگ به خودروی حامل سعد حریری حمله کردند‌. ۲- انفجار ، از محل پایگاه های حزب الله و مردم پشتیبان آن نسبتا دور بود و می توان گفت جز برخی کارگران طایفه شیعه که در حادثه تلخ کشته شدند ، بدنه اجتماعی حامیان مقاومت و مراکز معیشتی آنان در جنوب پایتخت ، آسیب ندیده و سازماندهی آنان کماکان پابرجاست . ۳- در انفجار بندر بیروت نزار نجاریان ، دبیرکل حزب کتائب ( از دشمن ترین جریان ها نسبت به مقاومت و متحد غرب و حتی اسرائیل ) کشته شد . سوال اینست اگر انفجار برنامه ریزی شده بود ، چرا غرب گراها حداکثر آسیب را دیدند ؟ ۴- بندر بیروت و مراکز تجاری ، تفریحی و اقامتی اطراف آن اصلی ترین راه ارتزاق و تجارت کلان سران القوات ، کتائب ، المستقبل و... است که همواره تدارکاتِ فعالیت های آنان را تامین می کرد ؛ از بین رفتن این‌گلوگاه ، یعنی نابودی تجارت مخالفان جریان ۸ مارس ، فشل شدن توان بسیج عمومی و تضعیف پایگاه مردمی آنان. ۵- اتفاقات سفر مکرون برخلاف نظر اکثر عوام ، نشان داد پاریس کاملا غافلگیر شده و رئیس جمهورش از موضع انفعالی رفتار می کند. برای مثال وی از خلع سلاح حزب الله بر اساس قطعنامه ۱۵۵۹ صحبت نکرد و صرفا اعلام داشت : سلاح این جنبش باید فقط برای لبنانی ها باشد نه ایران ، سخنان ناهوشمندانه مکرون برای تجدید نظر در میثاق وطنی سال ۱۹۴۳ نیز نه تنها به ضرر جریان شیعه و مقاومت نیست ، بلکه نشان از ناآماده بودن و مغشوش بودن اذهان الیزه نشینان طی روزهای پس از حادثه داشت. پیمان ملی ۱۹۴۳ در زمان اوج قدرت و اکثریت جمعیتی مسیحیان مارونی ( متحدان فرانسه ) بسته شد ، در صورتی که در سالهای اخیر جمعیت شیعه در لبنان غالب است و اگر قرار بر تغییر ساختار سیاسی باشد ، حزب الله و امل منتفع خواهند شد. مکرون دیروز نیز رسما به ترامپ گفته بود : تحریم ها علیه حزب الله نتایج عکس دارد و بهتر است لغو شوند ؛ معنای حرف رئیس جمهور فرانسه آیا معنایی جز پذیرفتن قدرت حزب الله و مقاومت توسط اروپا و غرب دارد؟ ۵- مواضع آرام و غیر هیجانی مقامات ایران و حزب الله در پی انفجار اخیر و سخنان قاطع نخست وزیر لبنان مبنی بر ایستادگی در برابر آشوب های کور ، نشانگر اشراف کامل جریان ۸ مارس بر کشور و تحت کنترل بودن عروس خاورمیانه توسط دولت منتخب دارد‌. حسان دیاب از انتخابات زود هنگام حرف زد ، زیرا با توجه به وضعیت افکار عمومی ، نتیجه احتمالی آن را به خوبی پیش بینی کرده است. ۶- اعتراضات دیروز لبنان بدون سازماندهی و رهبری بود و اتفاقا بر اساس تصاویر منتشره ، حریری و جعجع نیز در نوک اعتراضات قرار داشتند؛ در صورتی که وقایع بعد از ترور رفیق حریری در اوایل ۲۰۰۵ و تابستان داغ ۲۰۰۸ بیروت ، کاملا توسط یک جریان متحد و پیوسته در داخل و خارج مدیریت میشد و نمیتوان میان اتفاقات دیروز و آن سالها خط تقارنی رسم کرد. به همین علت هم به راحتی و ظرف چند ساعت ، با ورود ارتش اعتراضات پایان یافت. در نتیجه باید گفت: سیاست مخالفان مقاومت در داخل و خارج از لبنان ، فشار اقتصادی بر معیشت لبنانی ها بود ، اما حادثه تلخ انفجار ، اگر چه فشارهایی را بر شهروندان این کشور وارد خواهد آورد لکن موجب شکسته شدن تحریم های مالی علیه آنان شده و غربی ها برای عقب نماندن دوستانشان از رقیب ، بی شک خسارت ها را جبران خواهند نمود‌. 📡@sazezendegi