🔻در گفتگو با خبرگزاری حوزه مطرح شد: ✅ واکنش رئیس بیمارستان فرقانی به حضور طلاب و روحانیون در بیمارستان های قم ◻️به لطف خدا و خلاف آنچه که برخی گزارش می دهند، بسیار استقبال مناسبی از طلاب صورت گرفته و برخوردها بسیار عالی است. ما یک مقدار در انتقال اتفاقاتی که در حال انجام است، مظلومیم. چه پرستاران، چه پزشکان و چه نیروهای خدماتی بحمدالله رفتار بسیار مناسبی دارند. ◽️مدیر بیمارستان فرقانی که بحمدالله شخصی است جهادی و از روز شروع بیماری کرونا به منزل نرفته، به بنده می گفت: شب اولی که دوستان شما در بیمارستان آمدند، قبل و بعد از آن از بیمارستان سرکشی کردم. بعد از ورود دوستان جهادی طلبه، به بیمارستان ما بخشیده شده است؛ این تعبیر مدیر بیمارستان است و گفت: بیمارستان ما با ورود طلاب زنده شد؛ شما هفت نفر نیرو به من دادید، اما به اندازه ۵۰ نفر به نیروی بیمارستانم افزوده شد. ◽️یا از مدیر بیمارستان دیگری در قم سؤال کردم که وضعیت چگونه است؟ طلبه ها چگونه هستند؟ پاسخ داد: حاج آقا، اگر دوستان طلبه و غیرطلبه جهادی نبودند، ما واقعا با یک فاجعه در قم مواجه می شدیم. ◽️ بنده دائما در بخش های مختلف بیمارستان سر می زنم و با پرستاران صحبت میکنم، تقریبا تا به حال موردی نبوده که وضعیت را بپرسم؛ مگر اینکه تشکر می‌کنند و می گویند اینها واقعا مرد هستند و تعابیری استفاده می کنند که زبان ما قادر به بیان زحمات نیروهای جهادی نیست. 💬 یکی از دوستان تعریف می کرد که یک شب در بیمارستان اتاق به اتاق رفته و سوال می کردم که کاری دارید برای شما انجام دهم؟ یکی از بیماران گفت: من کاری دارم. پیش او رفتم و گفت کارتان چیست؟ گفت چند دقیقه پیش من بنشین و برایم حرف بزن. آنقدر فضای بیمارستانی سخت است که بیمار دوست دارد یک نفر ۵ دقیقه با او حرف بزند. 💬 یا مثلا یکی دیگر از دوستان تعریف می کرد که یک شب ساعت ۱۲ بالای سر یک بیمار معلول ذهنی رفتم و دیدم شامش روی میزه و نخورده. به او گفتم چرا نمی خوابی؟ دیدم نمی توانست جواب دهد. فقط می گفت: آقا آقا آقا. به او گفتم میخواهی به تو غذا بدهم؟ دیدم سرش را تکان داد و تأیید کرد. کنار او نشستم و قاشق قاشق غذا داخل دهانش گذاشتم و وقتی غذا را خورد، سرش را روی بالشت قرار داد و خوابید. او گرسنه بود و نمی توانست بخوابد؛ ولی نمی توانست بگوید. 💬 عزیز دیگری می گفت یک شب بالای سر بیماری رفتم؛ دیدم چرت می زند؛ ولی نمی خوابد. به او گفتم چرا نمی خوابی؟ گفت اگر بخوابم، خفه می شوم و می میرم. مریض در اوج مریضی به خاطر ترس از مردن، ۴۸ ساعت نخوابیده بود. به او گفتم شما بخواب، من کنار شما هستم؛ اگر نفس شما گرفت، بیدارت می کنم. مریض خوابید و من هم چند دقیقه بالای سر او ایستادم و دیدم اتفاقی نیفتاده و در طول شب هم چند مرتبه به او سر زدم و وقتی فردا از خواب بیدار شد، به او گفتم دیدی اتفاقی نیفتاد. حتی خوابیدن مریض هم وابسته به حضور این طلبه جهادی ست. ◻️اگر صدای ما برسد، می خواهم خدمت نور چشممان، سایه سرمان، حضرت آقا نکته ای را بیان کرده و بگویم: آقاجان ما طلبه ها پای کار هستیم و جانمان، خانواده مان، هستی مان و هرچه داریم و نداریم پای این قضیه آورده ایم و در قم کم نمی آوریم و به فضل الهی پای انقلاب، نظام و مشکلات می ایستیم و آنچه در توان داریم انجام خواهیم داد. در خبرگزاری ‌حوزه بیشتر بخوانید:👇👇👇 hawzahnews.com/news/890484 @schoolofeconomics