اگر روزی کل شهر مشهد تعطیل میشد و در خانه ماندن گناه بود و همه باید به زیارت حضرت رضا(ع) میرفتند احتمالاً شور جمعی ایجاد میکرد. ولی آیا میتوان اینکه کسی بیخبر از بقیه به زیارت میرود و برمیگردد را با این نظریه توضیح داد؟ بنابراین ما باید بفهمیم اول از همه دورکیم این حرف را در چه کانتکس و بافتی زده و بعد ببینیم آیا سیستمهای ما با این قابل توضیح هست یا خیر؟
نظریه «آیینهای گذار» ون جنپ
نفر بعدی که در مقوله زیارتپژوهی خیلی به او ارجاع داده میشود، نظریهپرداز «آیینهای گذار» یعنی ون جنپ است. آیینهای گذار چیست؟ او این نظریه را برای توضیح برخی رفتارهایی که در فرهنگهای ابتدایی دیده میشد، مطرح کرد. او میگوید این آیینهای گذار معطوف به بحرانهای زندگی هستند. ون جنپ توضیح میدهد بحرانهایی در زندگی وجود دارد که مردم بر اساس آن یکسری آیینهای گذار انجام میدهند و این آیینهای گذار معمولاً مکان، وضعیت یا موقعیت اجتماعی یک نفر را که عموماً با مسئله سن در ارتباط است تغییر میدهد. حالا در برخی از فرهنگهای اسلامی، مثلاً آیین ختنهسوران یک نوع آیینهای گذار به حساب میآیند. او با نگاه به فرهنگهای مختلف سه مرحله را برای آیینهای گذار تعریف میکند. مرحله اول، مرحلهای است که فرد از جامعه جدا میشود. مرحله دومی که همه آیینهای گذار دارند این است که فرد دگرگونی را تجربه میکند و آن را آستانگی نام میگذارد. سومین مرحله نیز ادغام نام گذاشته میشود که فرد به جامعه برمیگردد.
در بحث تمدن اسلامی، مرحوم آقای صدیق سروستانی مقالهای با عنوان حج و آیینهای گذار دارد که در آن سعی کرده آیینهای حج را با آیینهای گذار تطبیق دهد. روش صدیق سروستانی یکی از روشهای قابل توضیح کردن آیینهای گذار برای آیینهای اسلامی است. روش دیگر، رویکردی است که میگوید آیینهای گذار را عقلای جامعه شکل دادهاند تا یک امر عرفی در جامعه حل شود. در نگاه اول خود خداوند برای اینکه انسان را در زندگی دینی و عباداتش مصممتر کند، آیینهای حج را مثلاً آیینهای گذاری قرار داده، چرا که انسان جز از این طریق دست از کارهای بدش برنمیدارد.
دانشمندان مسلمان به صورت مفصل آیینهای گذار را به حج تطبیق دادهاند. اینجا دو نگاه میتواند وجود داشته باشد. یک نگاه متدین که بگوید حج قابل توضیح بهوسیله آیینهای گذار نیست، چرا که چیزی است که خداوند برای انسان وضع کرده است. یک نگاه دیگر دینی نیز وجود دارد با این زاویه که خودِ خداوند انسان را اینگونه خلق کرده که برای عوض شدن به جعل و قرار دادن آیین نیاز داشته باشد.
سایمون کلمن که الان مهمترین نظریهپرداز جهانی زیارت است، با نگاهی که مثلاً میخواهد میان انواع زیارت در جهان را تسهیل کند، میگوید مثلاً حج را نمیتوان با این نظریه توضیح داد چرا که آیینهای گذار را انسانهای عرفی برای حل مشکل خودشان خلق کردهاند و نمیتوان گفت مسلمانها یک آیین گذار را ساختهاند تا شهروند جدیدی را برای خودشان بسازند. سؤال از منظر علوم اجتماعی این است اگر این تأثیر اجتماعی بارزی ندارد، نمیتوانیم بگوییم آن را مردم خلق کردهاند.ویکتور ترنر به همراه همسرش اولین پژوهشگرانی بودهاند که نظریههای «ون جنپ» و دورکیم را روی زیارت آوردند. خود ون جنپ اصلاً در مورد زیارت صحبت نکرده ولی آقای ویکتور ترنر اینها را روی زیارت پیاده کرده است. تأکیدش هم روی مرحله دوم یعنی مرحلهای است که فرد جدا از جامعه میشود. میگوید مرحله جدایی، یک چیزی را میسازد که او اسم آن را «جماعتواره» میگذارد. مثلاً کسانی که از شهر و دیار خودشان آمدهاند و خود را به حرم رساندهاند، یک جماعتواره را تشکیل میدهند که کارهای مشترکی را در آنجا انجام میدهند.
در دورانی که دیدگاههای ترنر با انتقادهایی روبهرو شده بود، سایمون کلمن دوباره با کارهایی که انجام داد دیدگاههای ترنر را احیا کرد. او میگوید گفتمانهای ناهمساز که در جریان زیارت دیده میشود ممکن است با هم کنار بیایند و باید این جماعتوارگی را جدی گرفت. یعنی چه آن ثروتمندی که برای زیارت، بهترین هتل را رزرو کرده و چه آن زائر فقیری که از کشور فقیر به مهمانسرا آمده با همدیگر یک جماعتواره را شکل میدهند، چرا که فرای اختلافات، اینها با هم کنار خواهند آمد.
تلاش برای تولید نظریه اولیهای مبتنی بر زیارت اسلامی
به باور سایمون کلمن زیارت را نمیشود شناخت جز اینکه همه رویکردهای مادی، فکری، مسائل اجتماعی و روانشناسی و امثالهم را کنار همدیگر داشته باشیم. او میگوید ما تا کنون فهمیدهایم عدهای باید دانش الهیاتی، تاریخی، اجتماعی و امثالهم را داشته باشند تا بتوانند در مورد این جماعتواره اظهارنظر کنند.