شهید سلیمانی یک گفتوگو و کنشگر قوی در دیالوگ با خداوند است و دعاهای ایشان از معرفت و بینشی عمیق برخوردار است که نشان کمال و پختگی وی در ساحت دعا است. باید توجه داشت که زبان هر کسی به دعا باز نمیشود بلکه کسانی میتوانند با خداوند به زبان دعا و نیایش سخن بگویند که تجارب معنوی زیادی داشته باشند. ممکن است شخصی سن بالایی داشته باشد و از وی درخواست کنیم پنج دقیقه با خدا نیایش کند اما چنین توانایی نداشته باشد ولی شهید سلیمانی انسی با خدا داشته که چنین قدرتی را به وی داده است.
این گفت وگو با خداوند اشکال و قالبهای مختلفی دارد که از جمله آنها مناجات است. این مناجات دارای صفات جمال و جلال خداوند است و در اینجا سخن از طلب حاجت و درخواست برای رفع گرفتاری نیست بلکه انس با خدا مطرح است که سخن برای خود خداست. این تعریف معیار ما از دعا و نیایش است. اهل دعا معمولاً برای دعا کردن سراغ دعاهای اهل بیت(ع) میروند و آنها را تکرار میکنند که البته خیلی هم خوب است. یک دعا نیز از قرآن اقتباس میشود که خداوند متعال از زبان انبیای الهی بیان کرده است.
در بخش مستندات نیایشهای شهید سلیمانی نیز دنبال این سؤال هستیم که شهید سلیمانی دعاهای خود را از کجا اخذ کرده و آیا این دعاها اقتباسی هستند یا غیراقتباسی؟ درباره انواع دعا باید گفت که یکی دعا ابراهیمی است و دعای دیگر اسلامی است که وجه ممیزه آن در اصل ارتباط با خداوند است اما قسم دیگر دعای شیعی است که دعایی از گونه ممتاز ادیان الهی است. به عبارت دیگر ما در ادیان وحیانی، جلوههای ممتاز یک دعا را میتوانیم در میراث شیعی مشاهده کنیم. مقایسه میراث مکتوب به جای مانده از تمام ادیان پیشین با میراث شیعه شاهدی بر صدق این ادعا است. البته نه اینکه در سایر ادیان و مذاهب دعا نداشته باشیم بلکه طراز این دعای شیعی بالاتر است و این دعا تجلی مودت، راز و نیاز و یک احساس عارفانه است.
دعای شیعی را بیانگر یک خودآگاهی، خداشناسی و خدامحوری در تمام ابعاد حیات انسانی دانستهاند. این دعا، دعای ابراز اندیشه و ایدئولوژی است. بحث ما به لحاظ پارادایم، ذیل این دعا است و دعاهای شهید سلیمانی را میتوان از مصادیق این دعا در ادیان وحیانی دانست؛ چراکه شاخصههای قسم سوم را کاملاً در دعاهای شهید سلیمانی مشاهده میکنیم و با این زاویه دید وارد تحقیق و پژوهش در میراث شفاهی و مکتوب شهید سلیمانی شدهایم.
در دعاهای فردی شهید سلیمانی میتوان اوج خداجویی و دلدادگی وی به ذات باریتعالی را مشاهده کرد. ساختار عمده این دعاها الهی است و باکلیدواژه «الهی» و «خدایا»، خداوند متعال را خطاب قرار میدهد و نوعی تأکید در این نوع دعاها مشهود است. این قسم از دعاها محصول تجارب معنوی شهید سلیمانی و برآیند شهود عرفانی و معنوی وی است. این قسم از دعاها نشانگر اوج خداگرایی و دلدادگی شهید به ذات اقدس الهی و زبان گویای بندگی شهید است. در این دعاها مؤلفههای عبد صالح را مشاهده میکنیم چراکه وی عبودیت و اینکه خدا را باید بنده بود به تصور میکشد و در واقع جلوه عبد صالح و ترجمان صفای باطن شهید است.
وی در این دعاها کدورت را زدوده و ذهن و زبان وی گویا شده است. این دعاها در یک فضای قرب معنوی و همچنین در یک لطافت معنوی صادر شده که عمده آنها قطعاً در خلوت بوده است. آخرین دستنوشته از شهید سلیمانی که از ساعاتی قبل از شهادت بر جای مانده ست دعای عجیبی است. وی میگوید: «خداوندا مرا بپذیر، خداوندا عاشق دیدار تو هستم؛ همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن کرد.» وی در اینجا خداوند را حاضر میبیند. در مقدمه وصیت نامه الهی - سیاسی شهید سلیمانی جلوههای زیادی از این اقسام دعاها را مشاهده میکنیم.
ایشان در جای دیگر میگوید: «ای خدای عزیز و ای خالق بی همتا، دستم و کوله پشتی سفرم خالی است و من بدون برگ و توشهای به امید کَرَم تو میآیم من توشهای برنگرفتم چون فقیر را در نزد کریم چه حاجتی به توشه و برگ است.» به تعبیر عرفا در اینجا نیز وی در مقام راز و نیاز و به تعبیری طنازی عرفانی است. نکتهای که درباره این دعاها میتوان اشاره کرد این است که وی در این دعاها تأکید زیادی بر رضایتمندی خدا از او و تطهیر تمام وجود او از جانب خداوند دارد و اینکه خداوند متعال همواره با او باشد و رهایش نکند. شهید چیزهایی میخواهد که مقام وجودی وی را به کمال ببخشد. وقتی دعاهای شهید سلیمانی را مطالعه و تحلیل میکنیم شهید به آنچه که در این دعاها خواسته رسیده است و در واقع این دعاها اجابت شده است. ایشان در جاهایی دعا میکنند شهادتشان همانند شهید عماد مغنیه باشد و چیزی از ایشان باقی نماند و این را از عمق وجود طلب میکند لذا خداوند نیز به نیایشهای عاشقانه وی پاسخ داد و کیفیت شهادت ایشان هم نشانگر همین موضوع است.