نه تنها «ادراک از تهدید» اسرائیل و آمریکا از حزبالله تغییر کرده است، بلکه حزبالله تهدیدات خود را در عمل نیز نشان داده است.
✏️نظریههایی در روابط بینالملل وجود دارند که با وام گرفتن از روانشناسی، مساله ادراک از تهدید (Threat Perception) را در کنشگری بازیگران فراتر از نیت و حتی عمل به تهدید میدانند. با استفاده از چارچوبی که این نظریهها در اختیار تحلیلگر میگذارند میتوان جنگ امروز اسرائیل علیه لبنان را بهتر تحلیل کرد.
✏️ادراک بازیگران در محیط آنارشیک بینالملل از تهدیدهای علیه آنها یکی از مهمترین مولفههایی است که اقدامات امنیتی/نظامی را در پی دارد. ادراک از تهدید یک بازیگر میتواند در ازمنه و امکنه مختلف تفاوت داشته باشد. برای مثال امروز ادراک از تهدید قدرت موشکی انصارالله چون در مکانی به فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری از سرزمینهای اشغالی قرار گرفته با ادراک از قدرت موشکی حزبالله و حماس و جهاد اسلامی در نقطه صفر مرزی با اسرائیل یکسان نیست.
✏️یا اینکه ادراک از تهدید حزبالله در ۲۰۲۴ با ادراک از تهدید حزبالله در ۲۰۰۶ به کلی تفاوت کرده است. به عنوان مثال دیگر ادراک از تهدید ایران در دهه ۱۳۷۰ با ایران دهههای ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰ به هیچ وجه نباید یکسان دیده شود، به دلیل همین ادراک متفاوت از تهدید ایران برای غرب، امروز شاهد فراگیرترین فشارها علیه ایران پس از انقلاب اسلامی هستیم.
✏️در نظریههای مرتبط با ادراک از تهدید، بازیگران با بسط مولفههای قدرت خود موازنه تهدید را به هم میزنند. در اینجا اصلیترین مولفه قدرت همان مولفه کلاسیک یعنی قدرت نظامی است؛ هر چند که مولفههای دیگر قدرت مانند اقتصاد، عمق گفتمانی، همبستگی اجتماعی و... هم مهم هستند.
✏️حزبالله لبنان در طول دو دهه اخیر مولفه اصلی قدرت خود یعنی قدرت نظامیاش را به طور کمی و کیفی ارتقا بخشیده است که نیاز به توضیح ندارد، کافیست که به کیفیت و کمیت عملیاتها در پسا ۷ اکتبر دقت بیشتری داشته باشیم. این افزایش قدرت در کنار عمق راهبردی مقاومت که پس از بهار عربی کمک بزرگی به مولفه کلاسیک قدرت یعنی توان نظامی کرده، باعث شده که هم ادراک اسرائیل از تهدید حزبالله تغییر پیدا کند و هم اینکه حزبالله توانسته ضربات اساسیتری به اسرائیل وارد کند.
✏️در طوفان الاقصی اسراییل با تهدید موجودیتی از جانب مقاومت روبهرو شد و یکی از شدیدترین آسیبهای نظامی/امنیتی حیات نکبتوار خود را تجربه کرد. از این رو به سبب تغییر در ادراک از تهدید حزبالله و مقاومت نزد سران اسرائیل و آمریکا، امروز شاهد این هستیم که اسرائیل نسبت به سال ۲۰۰۶ حملات بسیار شدیدتری در جنوب لبنان انجام میدهد.
✏️بر اساس آمارهای منتشر شده از جنگ تمام عیار ۳۳ روزه در تابستان ۲۰۰۶، تعداد کل شهدا (نظامی و غیرنظامی) در حداکثریترین حالت ۱۵۰۰ نفر بوده است، این در حالی است که تعداد شهدا بر اثر حملات اسرائیل در کمتر از ۴۸ ساعت قریب به ۵۰۰ نفر است. گستردگی اهداف در جنوب لبنان تا بیروت، هدف قرار دادن فرماندهان در چند روز اخیر ماجرای پیجرها و همچنین نسلکشی اسرائیل در غزه همگی مؤید این مساله است که امروز با ۲۰۰۶ تفاوت عمده دارد.
✏️با چنین نگاهی به وقایع جنوب لبنان و به طور کلی ۷ اکتبر، نباید حملات ویرانگر اسرائیل به لبنان دور از ذهن باشد. امروز که ادراک تهدید از حزبالله و مقاومت تا این حد تغییر کرده است، قطعا سران رژیم حاضر هستند تلفات و هزینههای بسیار بیشتری نسبت به ۲۰۰۶ متحمل شوند و هدف قرار گرفتن یک ناوچه یا به درک واصل شدن چند ده سرباز، آنها را از راهبردهای خودشان برای از بین بردن تهدید منصرف نمیکند.
✏️نگارنده بر این نظر است نه گفتگو و مصالحه بین مقاومت و غرب، نه انتخابات آمریکا، نه اجماع داخلی اسرائیل (که البته نه خبری از آن است و نه مردم اسرائیل چنین چیزی میخواهند)، نه تجربه ناشی از جنگ ۳۳ روزه، نه ترس از اجماع جهانی علیه اسرائیل و فشار افکار عمومی و... نمیتواند جلوی عملیات گسترده اسرائیل در لبنان را بگیرد.
✏️معتقدم جز توان نظامی حزبالله و پشتیبانی کامل محور مقاومت و عبور از خط قرمزها و قواعد تحمیلی و نانوشته میان مقاومت و آمریکا و صد البته خواست خداوند متعال هیچ گزینهی دیگری جلوی اسرائیل را نخواهد گرفت.
📝به قلم میرجواد بیات