محرمانه ⚫ «اهواز وطنم ،پاره تنم» به وصف نام خوزستان نامی ز استاد سخن بشنو نظامی مگر شکر حکایت مختصر کن چو گفتی سوی خوزستان گذر کن سلام من به خوزستان سلام من به یکی از تابلو های نقاشی خدا ،سلام من به غیورمردان عرش ، به شیرمردان لرش ، به ولایتمداران فارس زبانش ، به دلاورمردانی که سردادند تاسرخم نکنیم ، هان ای برادران عرب زبان وفارس زبان عزیزم درخطه سنگرنشینان جبهه های جنوب سلام مراپذیرا باشید سلام بر شیرمادرانی که جگر گوشه های خود را در دامان پاکشان پروراندند و بدنبال معشوق خود راهی سرزمین خون و آتش کردند سلام بر رهروان حضرت قاسم درطلب « احلی من العسل» که جسم خود را تقدیم تیروترکش کردند و گفتند امام خود را تنها نگذاریم و لبیک گفتند و آسمانی شدند از کجای خوزستان بگویم که در و دیوار آنها بوی باروت و خون وبوی مردانگی ندهد، اگر از دلاورمردان عرب بگویم، بی شک این پازل مردانگی و اتحاد خوزستان کامل نیست، من از فارس و بختیاری و عرب زبانان عزیز میگویم، سلام بر شما و غیرتتان، که رهروان راه امام خود در کربلا بودید و زیر بار ذلت نرفتید... آسایشم را مدیون شما هستم خوزستان ای آموزگار بزرگ شهادت! ای که مرگ سرخ را برگزیدی تا عاشقانت را از مرگ سیاه برهانی، تا با هر قطره خونت ملتی را حیات بخشی، تاریخی را به تپش آری و کالبد مرده و افسرده عصری را گرم کنی! ایمان ما، ملت ما، تاریخ فردای ما، کالبد زمان ما، به تو و خون تو محتاج است... میخواهم از اهوازت بنویسم، از دل این دیوار های رازآلودش که رنگش با خون عجین گشته از اهواز که بوی باروت و خون پس از سالها هنوز میهمان کوچه هایش است از اهواز که سختی ها و بلاها را در آغوش خویش نگاه داشته است و خود علی رغم تاریخ، همچنان استوار ایستاد نامش که دیگر می‌آید، چشمانم به خود رنگی می‌گیرد، رنگی از جنس اشک که جاری می شود که دستانم توان نوشتن ندارد ولی این را از من پذیرا باشید، به سوگ نشستن من و غصه من در بیت زیر خلاصه میشود «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» ننگ برتاریخی که بخواهد خباثت گروه تروریستی شنبه تاریخی شما را بر باد فراموشی بسپارد در آن روز صحنه هایی می‌دیدم که در دلم موج و لرزه ایجاد می‌کرد و آنقدر مرا به جنون می‌رساند که کار شب و روزم کوبیدن تن بی جانم به دیوارهای اتاقم شده بود از طاها بگویم از مظلومیتش که به صورتم سیلی میزد و در وجودم حل می‌شد و از اشک‌های مادرش در کنار جسد بی جان فرزندش که شب قبل از شهادت ورد زبانش بود ودر مقابل مدعیان داخلی حقوق بشر که حالا قدر امنیت را میدانند و قدر مدافع حرم را و باید دیگر بدانند که چرا آقا امیرالمومنین(ع) فرمودند: مردمی كه در خانه هاشان می نشینند تا دشمن به سراغشان آيد؛ مردمی که برای جهاد امروز و فردا می کنند تا سیل غارتگران موجبات سقوط شهرشان را فراهم آورد؛ مردمانی که وقتی دشمن به زنی تعرض می‌کند و خلخال و دستبند او را به یغما می برد، به خواهش و تمنا در برابر دشمن غدار اکتفا می‌کنند؛ مردمانی که علی رغم اصرار دشمن بر باطلش، بر حق خود مصمم نیستند؛ مردمانی که با این مشی و روش، خوار و ذلیل هستند. در آخر ای ، ما در غم شما شریک هستیم و ای شهدای عزیز، راهتان را تا ابد ادامه خواهیم داد. دلخوشم و دلخوش باشید که امر، از فرماندهی کل قوا رسیده است گرچه یکی زدند ولی ده تا میخورند انشاالله و صدای خرد شدن استخوانهای آنان و حامیان آنها بزودی جهان اسلام را فرا خواهدگرفت... ✍ حجت ذوالفقاری 👌 کانال حرفه‌ای‌ها http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید