❣
🖇سه رباعیِ پیوسته
بشناس مرا، حکایتی غمگینام
افسانهی تیرهی شبی سنگینام
تلخام، کدرم، شکستهام، مسمومام
ای دوست! شناختی مرا؟ من اینام
□
من اینام و غرقِ خستگی آمدهام
ویرانام و از شکستگی آمدهام
از شهرِ یگانگی؟ فراموشش کن!
از شهرِ هزاردستگی آمدهام
□
آنجا با هر که زیستم کشت مرا
هر همخونی به خونی آغشت مرا
صدها دستی که دوست میخواندمشان
صدها خنجر شکست در پشت مرا
#حسین_منزوی