✍️ نعمت الله فاضلی 🖊 همه موظفیم ✅ از بین رفتن دریاچه ارومیه و تالاب ها و جنگل ها، فقط محیط زیست و امکان بقا و زندگی را تهدید نمی کند، بل ساختار احساسات جمعی و فرهنگ را هم تضعیف و تخریب می کند. 🔻یکی از کارکردهای طبیعت، جنگل ها، کوه ها، درختان، رودها، دریاچه ها و دریاها تولید و تقویت حس مکان، حس تعلق و حس تداوم تاریخی مردم یک سرزمین است. کوه ها و تپه ها به همان اندازه که سرمایه های مادی و اقتصادی و طبیعی اند، نشانه ها و نمادهای هویت جمعی اند. 🔻هر رود و دریا و تالاب، اقیانوس بی کرانی از خاطرات، قصه ها، روایت ها و عواطف و احساسات جمعی را در خود دارد. از بین رفتن طبیعت، خشک شدن این اقیانوس عظیم نشانه ها و عواطف است. 🔻وقتی این منابع نابود می شوند، سرچشمه های جوشان عواطف جمعی هم به تدریج خشک می شود. آنگاه فاجعه ای پدید می آید که علایم آن را از هم اکنون مشاهده می کنیم. ✅ این فاجعه، سست و بی انرژی شدن حس مکان، حس تعلق و حس تداوم است. این که انبوه ایرانیان میل به مهاجرت دارند، فقط ناشی از بحران اقتصادی و بحران اختناق و استبداد نیست، اگرچه اینها هم دخیل اند و مهم، بلکه ناشی از سست و کم رمق شدن حس مکان و حس تعلق هم هست. 🔻وقتی جامعه ای نمادها و نشانه های جمعی حس مکان و حس تعلق را بخشکاند، موقعیت عینی تولید و بازتولید و تقویت احساسات جمعی از بین می رود. 🔻بگذارید مثالی بزنم. مصلح آباد فراهان زادگاهم در دو دهه اخیر کاملا تغییر کرده، ساختمان ها، مهندسی ساز شده، کوچه های خاکی را آسفالت کرده اند، باغات اطراف آن اغلب از ببن رفته است، درختان درون روستا کاهش یافته، و در کل حال و هوای طبیعی آن از بین رفته است. 🔻با وجود این که زندگی آسان تر و صنعتی شده، و روستا اینترنت، اتومبیل و همه امکانات را دارد اما جمعیت ساکن ثابت مصلح آباد نه تنها افزوده نشده، بل هر سال کاهش یافته و جمعیت جوان و میانسال آن هم رغبتی برای ماندن در آن ندارد. 🔻واقعیت این است که مصلح آباد نشانه های طبیعی اش را از دست داده است. در این حال و هوای شهری شده، همه ترجیح میدهند ساکن شهر شوند که لااقل از خدمات زندگی شهری کامل برخوردار شوند. 🔻 این مثال را به کل ایران هم می توان تعمیم داد. وقتی نشانه های طبیعی نابود شوند، مردم حافظه مکانی و طبیعی شان را از دست می دهند و دیگر رغبتی برای ماندن در ایران ندارند. اگر زندگی  و بقا هم به خطر بیفتد، انگیزه ای برای بازسازی محیط و مبارزه و مقاومت ندارند. ✅ چون خطرات زیست محیطی از جنبه تنفس، کمبود آب، آلودگی هوا، فقر و جنبه های مادی اغلب بحث می شود، و ضروری هم هست، جنبه های فرهنگی بحران زیست محیطی فراموش شده و می شود. 🔻فرهنگ و طبیعت در هم تنیده اند. این را فراموش نکنیم. نابودی دریاچه ها، رودها، جنگل ها و تالاب ها، نابودی فرهنگ ایران و ایرانی است. 🔻نمی خواهم با تکرار بحث بحران زیست محیطی، این بحران را عادی کنم. می خواهم حساسیت های مان را بیشتر کنیم. هزاران نفر سال هاست فریاد می زنند، اما سیاست های تخریب محیط زیست هر سال تشدید می شود. 🔻حکومت و سیاستمداران اگر یک هزارم حساسیتی که برای روسری خانم ها دارند، در زمینه محیط زیست داشتند، کار ایران به اینجا نمی کشید. زمان اندکی تا نابودی سرزمین و محیط زیست ما باقی مانده است. 🔻دانشگاهیان، وطن دوستان، نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران، فعالان مدنی، کوشندگان فرهنگی، دانشجویان، همه و همه باید برای نجات محیط زیست ایران کاری کنند. 16 مرداد 1402