✍️ پرستو فرخی
🖊قتل مردان بدست زنان؛ روی دیگر سکه زنکشی؟
در این روزهای اوج اخبار زنکشی، با انتشار خبر زنی که شوهران خود را کشته است، بسیاری، این هردو را دو روی یک سکه میدانند.
آنچه که خواهید خواند، بررسی خصوصیات منحصربهفرد زنکشی در کنار تشریح و بسط این موضوع است که چرا زنکشی و قتل مردان را نمیتوان در دوکفه یک ترازو قرار داد و چه تمایزی بین این دو وجود دارد و چرا زنکشی را میتوان شاخص وضعیت سیاسی و اجتماعی تلقی کرد اما وضعیت برعکس آن را نه.
🔲 جنسیت
در جامعهشناسی اصطلاحی به نام «مردکشی» وجود ندارد، اما «زن کشی» یک اصطلاح رایج جامعهشناختی است و تعریف علمی دارد که به کشته شدن زنان بدلیل جنسیت گفته میشود. در اکثر موارد، زنان صرفاً بدلیل «زن بودن» کشته میشوند اما علت قتل مردان در اغلب موارد «مرد بودن» نیست.
بر اساس آمار بین المللی، تعداد دختران و زنانی که در پنجاه سال گذشته صرفاً بخاطر زن بودنشان کشته شدند، از آمار تمام کشته شدههای تمام جنگهای قرن بیستم (شامل دوجنگ جهانی) بیشتر بوده؛
هر ده سال، تعداد زنان و دخترانی که بخاطر جنسیتشان کشته میشوند، از تعداد تمام کسانی که در نسلکشیهای قرن بیستم کشته شدند، بیشتر است. (منبع: Half the sky)
🔲 زن، خصوصیِ مرد
از آنجا که ساختار خانواده، زن را کالاسازی کرده است و او را متعلق خصوصی مرد میداند، زنکشی، چیزی فراتر از تصمیم خصوصی و اقدام مرد برای حذف اموال شخصی نیست؛ درحالیکه کشته شدن مردان، به منزله حذف یک شهروند عمومی است و مستحق مجازات. زن، متعلق به دنیای خانه و جزئی از دارایی مرد است، درحالیکه مرد متعلق به دنیای بیرون و سرمایه اجتماعی و انسان محق است.
🔲 جامعهپذیری مردان؛ خالق قاتلان بالقوه
انگارههای مردانگی، مرد بودن را «قدرت، غیرت، تسلط و مالکیت بر زن» تعریف میکند و زن بودن را «ناموس و مایملک مردی» تعریف میکند؛ تا جایی که انگ بیغیرتی برای مرد را زنندهتر از هر بیحرمتی میداند و اصولاً مرد غیرکنترلگر را از مقام مردی ساقط میکند. مرد زنکش، فرزند خلف مردانگی ماچو و فاتح آخرین مرحله دوئل مردانگی در رقابت زنستیزی است. لذا «زن بودن» را دلیل کافی بر کشته شدن بدست مرد و مرد بودن را دلیل کافی بر کشتن زن میداند تاجایی که «مرد قاتل» و «زن مقتول» را تا سرحد طبیعت معمول و مشروع عادیسازی میکند.
🔲 قتلی بنام عشق
غیرت، در بسیاری از مواقع، «عشق» خوانده میشود و مردی که مرتکب قتلناموسی میشود، مرد عاشقپیشهای خوانده میشود که با کشتن زن و با اعتقاد به جمله «تو مال منی»، «یا برای من یا هیچکس» و... با اظهار تمایل به تملک تام و تمام بر زن، عاشقی را در حق زن تمام میکند؛ در حالیکه این توجیه عاطفی هیچگاه در کشته شدن مردان بدست زنان که مایملک زنان محسوب نمیشوند، استعمال نمیشود.
🔲 زنکشانِ قهرمان
در بسیاری از فرهنگها و حتی قوانین، مردانِ زنکش را به عنوان فردی که از ناموس خود دفاع کرده، شناسایی میکنند که نه تنها مجازات و رسواییای در کار نیست، بلکه بعنوان اسوه و الگوی پاسبانی از غیرت همچون قهرمانی اسطورهای تقدیر و تکریم میشوند. آنان نه قاتل، بلکه به مثابه مردان باشرف و نگهبان مسئولیتپذیر اجتماعی در حال انجام وظیفه و مأموریت مردانگی شناخته میشوند.
🔲زنکشی زبانی
ادبیات زنکشی، الگوی زبانی غالب و ادبیات رسمی است. تهدید به زنکشی حتی در خانوادهها، رسانهها، کتابهای درسی و یا داستانی و مدارس با بهرهگیری از زبان جنسیتزده به صورت نوشتاری یا گفتاری بازتاب مییابد. تهدید به کشته شدن از طرف مردان در صورت عدم رعایت چهارچوب زنانگی، از کودکی با زنان همراه است. عباراتی مثل «اگر پدرت/برادرت/شوهرت بفهمه، میکشدت» یا «به پدرت میگم» «بابات میدونه؟» «اگه دیرخونه بیای بابات سرتو میبُره» و...نشان میدهد که خوف از کشته شدن، بخش اعظم از خاطرات زندگی زنان را شامل میشود و زنکشی اگرچه نه در عمل، بلکه در زبان و تفکر و با توسل به خشونت کلامی، شیوه تربیتی بسیاری از زنان بوده است.
در چنین فرهنگی زنان، مقتولین بالقوهای هستند که دائما با تصور زنکشی دستوپنجه نرم میکنند. زنکشی زبانی، پدیدهای است که به صورت روزمره در سپهر عمومی و خصوصی اتفاق میافتد.