🔸 جز در «زندگی جمعی» نمی‌شود به اوج رهایی رسید 📌 آخرین گام رهایی–ج۹ 🔘 همۀ عوامل رهایی باید در «زندگی جمعی» تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد 🔘 ایمان و تقوای ما در زندگی جمعی به‌طور جدی محک می‌خورد نه در زندگی فردی 🔘 بدون زندگی جمعی، از ظلمِ زورگویان و سلطه‌طلب‌ها رها نمی‌شویم __ : گام اول برای رسیدن به رهایی، ایمان به خدا است و گام دوم این است که رفتارت را کنترل کنی؛ این کنترل رفتار به تعبیر قرآن همان «تقوا» است؛ تقوا یعنی مراقبت در رفتار. البته این مراقبت، باید طبق برنامه و احکام دین باشد و بنا نیست مثل مرتاض‌های هندی رفتار کنیم! گام سوم برای رهایی، رنج است. بدون رنج بعضی از قوای انسان اصلاً آزاد نمی‌شود. وقتی در یک رنج عمیق به سر می‌بری بعد از آن، اندیشه‌ات بهتر کار می‌کند. هیچ‌کس بدون رنج نمی‌تواند زندگی کند. خدا می‌فرماید: ما انسان را در رنج آفریدیم «لَقَد خَلَقنَا ٱلإِنسانَ فِي كَبَدٍ» (بلد، 4) اگر با رنج‌مان درست برخورد کنیم و آن را در آغوش‌ بگیریم، رنج خیلی رهایی‌بخش می‌شود و روح ما را قوی می‌کند. یکی دیگر از گام‌های رهایی، شکر نعمت است. گام‌های دیگری هم می‌شود برای رسیدن به رهایی تعریف کرد ولی ما می‌خواهیم سراغ آخرین گام رهایی برویم. می‌دانید چرا این عوامل رهایی مثل ایمان و تقوا و شکر و... معمولاً آن نتیجۀ مورد نظر را ندارد؟ چون همۀ این حرف‌هایی که دربارۀ عوامل رهایی زدیم باید در یک فضای دیگری تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد و آن «زندگی جمعی» است؛ نه در زندگی انفرادی. زندگی جمعی سختی‌هایی دارد که باعث می‌‌شود آدم‌ها معمولاً زندگی جمعی را دوست نداشته باشند و از آن فرار کنند ولی آثار و برکاتی برای مؤمنین داد که در اعمال فردی نیست. احکام فردیِ دین، در مقایسه با زندگی جمعی زیاد سخت نیستند؛ حتی اعمالی مثل نماز شب، خمس و زکات و... خیلی از احکام شرعی مثل غیبت نکردن، در زندگی جمعی واقعاً سخت است. چون وقتی عده‌ای نزدیک هم زندگی می‌کنند و ارتباط زیادی با هم دارند، غیبت کردن راحت اتفاق می‌افتد. اما فرموده‌‌اند غیبت به اندازۀ چهل تا گناه کبیره است. ما به گمان خودمان زرنگی می‌کنیم و صورت‌مسئله را پاک می‌کنیم و می‌گوییم «اصلاً زندگی جمعی نمی‌کنیم که نخواهیم غیبت کنیم!» ایمان و تقوا کجا به درد می‌خورد؟ الان شما مؤمن هستی و خیلی حالت خوب است. حالا به یک جمعی از مؤمنین وارد شو و زندگی جمعی را تجربه کن؛ مثلاً وقتی رفیقت نیاز به پول داشت و تو از پولی که خودت به آن نیاز داری به او دادی و گفتی «خدا روزیِ من را می‌رساند» آن‌وقت معلوم می‌شود تو واقعاً به رزاقیت پروردگار ایمان داری. منظور ما از زندگی جمعی چیست؟ فکر نکنید همین که برای یک مراسم مذهبی دورهم جمع شده‌ایم، زندگی ما جمعی شده است! الان کسانی که در مساجد کنار هم قرار می‌گیرند، نمازخوان هستند، ولی زندگی جمعی ندارند. این بیشتر شبیه همراهی مسافران یک اتوبوس است که در کنار هم هستند و وقتی به مقصد رسیدند هر کسی دنبال کار خودش می‌رود. زندگی جمعی باید در مساجد شکل بگیرد، ولی الان حضور ما در مساجد، زندگی جمعی محسوب نمی‌شود. چقدر از مشکلات و گرفتاری‌های هم مطلع هستیم و چقدر به هم کمک می‌کنیم؟ آیا رفاقت ما در حدی هست که به لحاظ مالی با هم ندار باشیم؟! نه. چون اینها نیاز به از خودگذشتگی دارد و ما معمولاً حوصلۀ این کارها را نداریم، لذا ترجیح می‌دهیم به دین‌داری انفرادی بپردازیم نه جمعی. ایمان و تقوا در زندگی فردی، تو را به رهایی نمی‌رساند؛ از نظر روحی اگر بخواهی به اوج رهایی برسی جز در زندگی جمعی نمی‌شود. چون در زندگی جمعی، هم رنج هست در حدّ اعلی، هم تقوا و ایمان ما در سخت‌ترین نوعش محک می‌خورد. ما معمولاً خیلی زیرکانه از زندگی جمعی فرار می‌کنیم تا ایمان و تقوای ما زیاد مورد امتحان جدی قرار نگیرد. انگار می‌خواهیم ایمان و تقوای خودمان را دست‌نخورده و محک نخورده نگه داریم! زندگی جمعی، گام‌های ما برای رهایی(از جمله ایمان و تقوای ما) را مؤثر قرار می‌دهد. البته این رهایی دو نوع است؛ یکی رهایی از اسارت خویش، اسارت تن و اسارت هوای نفس است، یکی هم رهایی از ظلمِ سلطه‌طلب‌ها و زورگویان عالم است. زندگی جمعی برای رسیدن به این دو رهایی لازم است. 🚩 دانشگاه امام صادق(ع)-ماه محرم ۱۴۰۲ 📢صوت:@panahian_mp3 👈 متن کامل