┄═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑❁═┄ 🌄 غروب روز سه شنبه بعضی از بچه ها به بنکدار گفتند که به عقب برگردند و با نیروهای بیشتری بیایند و مرحله دوم عملیات را اجرا کنند، آنها گفتند اینجا بمانیم شهادتمان حتمی ایست اگر مهمات هم تمام کنیم اسیر خواهیم شد. البته تعدادی هم گفتند ما می مانیم تا ثابت نیا بر گردد و تکلیفمان را معلوم کند. 📻 بعد از اختلال های زیاد در ارتباط با بنکدار تماس گرفتند و گفتنند هر طور شده با تاریک شدن هوا نیروهای باقی مانده را به عقب بر گرداند، قرار شد با تاریک شدن هوا نیروها به سمت تپه های دوقلو رفته و به عقب برگردند و هر کس که سالم است در حد توانش مجروحان را به عقب بیاورد. بنکدار به شدت زخمی شد و با بدن نیمه جانش به آب احتیاج داشت ولی آبی نبود که به او بدهند، ساعتی بعد معاون دوم گردان داوود ملک آرا هم شهید شد؛ حالا مجبور بود به تنهایی نیروها را به عقب هدایت کند. 📿بیسیم چی مدام با قرارگاه تماس می گرفت و آنها هم می گفتند هر کاری می توانید برای نجات خودتان انجام دهید و به عقب برگردید هوا تاریک شد با صدای دلنشین خود اذان گفت و بچه ها نشسته نماز خواندند. منبع:👇 📚راز کـانـال کـمیـل ●▬▬▬▬๑۩