💢هدیه ارزشمندی که از این شهید بجا ماند 🔹آن روزها را به یاد می‌آورم و قلبم آتش می‌گیرد. یک روز دیدم شلوار عیدش را که یک‌بار بیشتر نپوشیده بود، تا کرد و در کیسه‌ای گذاشت. پرسیدم: «محسن، شلوارت رو کجا می‌بری؟» گفت: «برای مهدی. دوستم. تازه نامزد کرده. شلوار تمیز و خوب نداره. می‌خوام این رو براش ببرم!» 🔹آن روز به‌جای اینکه از مهربانی و دست و دلبازی پسرم تعجب کنم، از اینکه دوستش نامزد کرده متعجب شدم. سنشان پایین بود. فکر می‌کردم چطور می‌تواند با این سن یک زندگی را اداره کند. حواسم نبود که روبه‌روی چشمانم، محسن چقدر مرد شده است. 🔹بعدها فهمیدم وقتی که حساب پدرش را از طرف بانک بسته بودند. محسن از خدمت مرخصی گرفت. کلی راه را کوبید و برگشت شهرمان. آمد و گفت: «بابا، این کارت بانکی من! حالا برای شماست. هرچقدر نیاز داشتید خودتون استفاده کنید!» 🔹آن روز قلب من و پدرش سرشار از غرور شد. تازه فهمیده بودیم که خدا چه پسری را به ما هدیه داده است! 🔹شهید محسن زارعی سیزدهم دیماه 96 در مرز بانه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید #شهدای_ناجا #هادی_دلها_ابراهیم_هادی