💌 گرم صحبت های زنانه خود بودیم که سیّد مجتبی وارد آشپزخانه شد به خیال اینکه سر وقت یخچال میرود خیلی به او توجهی نکردیم و مثل خودرویی که تازه گرم شده باشد تخت گاز می راندیم. اما سیدمجتبی کفگیر را برداشت و دور سر چرخاند انگار که مگس کش در دستش باشد مرتب تکرار می کرد: «کیش کیش» در آن سرما خبری از مگس نبود 😳 پرسیدم:«چه کار می کنی داداش؟» خیلی جدی گفت:«مگر نمی بینی این جا پر شده است از مگسِ ؟ دارم آنها را دور می کنم نکند شیطان به شما آسیبی برساند» ما که حالا زده بودیم روی ترمز 🤐، محو نگاه او شدیم سید مجتبی کفگیر را روی زمین گذاشت و خیلی مؤدب به مادرم گفت: *«ببین مادرم! وقتی از کسی ناراحت هستی یا دلخوری، اول یک برایش بفرست که ثواب به دست آوری 💐 و بعد یک صلوات برای خودت بفرست که از شیطان دور شوی و آرامش بگیری.»*😇☝️ 🌀به روایت: خواهر شهید شهید_مدافع_حرم شهید سید مجتبی ابوالقاسمی🌹