🌹پس مزن یار مسیحا دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا 🌹قدر یک عمر فقط گریه بدهکارم من کرمی کن بپذیر عمر بدهکار مرا 🌹پهن کردم سرراه تو بساطی دل شب تا که رونق دهداحسان تو بازار مرا 🌹پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده اسرار مرا 🌹گردنی کج سر پایین به پناه آمده ام شود آیا سروسامان بدهی کار مرا 🌹آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی اقرار مرا 🌹آخر کار شده شوق شهادت دارم پس به تاخیر میانداز تو دیدار مرا 🌹خاک جبهه چقدر بوی وصالت دارد کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا 🌹ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد بین جبهه بنگر شاهد گفتار مرا 🌹حال مهمان شده ای....وقت پذیرایی ماست بشنو این روضه بین در ودیوار مرا 🌹مادرت پشت در افتاد و صدازد پسرم باتن سوخته جان داد و صدازد پسرم @sootolhazin