سه میم
تنهایی زیر بارون نشسته بود تو کوچه ی نه چندان شلوغ، یه یرچم زده بود با ظرف شکلات و شربت ... ازش گرفتم... سربازاش هزاروچهارصدی اند... 🙂
@semimm