دوست داشتم برم تشییع پیکر ، نه آنکه که برایش فاتحه‌ای بخوانم. برای اینکه او برای من فاتحه‌ای بخواند. بلکه مثل او بتوانم به خدمتی کنم. مگر نه اینکه از نگاه دین، علم آن است که نافع باشد. نگاه که می‌کنم آقای رئیسی برای مردم نافع بود. اما نتوانستم، جلوی درب بیمارستان روی جدول کنار خیابون نشسته‌ام. پسر نوجوونی برام یه لیوان شیر با دو تا خرما آورد. ذهنم داره به کلماتی مثل فکر می‌کنه. خدایا یه فکری به حال ما بکن.... @semimm