نمایشگاه کتاب و فقر ادبیات داستانی مذهبی و انقلابی
من کتابهای خاطرات دفاع مقدس را از انتشارات روایت فتح به خاطر دارم. دو سه تا مجموعهاش را در نوجوانی دنبال میکردم. مهمترینش مجموعه چشمها بود که خاطرات سرداران جنگ از زبان همسر، خانواده، دوستان و همرزمان هر شهید روایت میکرد. علاوه بر این، روایت فتح چند تا مجموعه دیگر هم داشت که معمولا خاطرات کوتاه همسران شهدا بود. کتابهای نازکی که در قطع پالتویی منتشر میشد. مثلاً مجموعه «از آسمان»، خاطرات کوتاه همسران خلبانان شهید بود و «نیمه پنهان ماه» خاطرات همسران سرداران دفاع مقدس. مجموعه «اینک شوکران» هم با کتاب خاطرات همسر شهید منوچهر مدق بر سر زبانها افتاد و خاطراتی از همسران جانبازانی را روایت میکرد که بعد تحمل چندین سال سختی جانبازی، به سبب آسیبها و جراحتهای باقیمانده از دفاع مقدس به شهادت میرسیدند.
پیش از این از دفاع مقدس فقط مجموعه «فرهنگ جبهه» را در عالم نوجوانیام دیده بودم. سوره مهر هم کارهایی کرده بود که هم خاطرات کوتاه بود مثل کتاب «فرمانده من»، هم رمان بود مثل «شطرنج با ماشین قیامت» و هم داستان بود مثل «سفر به گرای 270 درجه». خاطرات شهدا اما با «خاکهای نرم کوشک» گل کرد و «راز گل سرخ» هم نه به شهرت خاطرات شهید برونسی، ولی تا حدودی مشهور شد.
«دا»، جزو اولین کتابهایی بود که روایتی زنانه از جنگ داشت و مشهور شد و شاید اولین کتابی بود که حجم آن از کتابهای معمول دفاع مقدس خیلی بیشتر بود. لشکر خوبان، مهتاب خین، پایی که جا ماند، نورالدین پسر ایران و ... چند کتابی بودند که هم روایت مردانه از بطن جنگ بودند و هم مانند کتاب دا، حجیم بودند. در ادامه کتاب «من زندهام» هم جزو معدود روایتهای زنانهای از جنگ شد که روایتی از دوران اسارت زنان در دفاع مقدس ارائه میکرد.
تا اینجا کتابها از متن جنگ و آدمهای درگیر در متن جنگ بود. حتی مجموعۀ اینک شوکران هم از جنگ زنانی روایت میکرد که هنوز دفاع مقدس در منزلشان ادامه داشت.
دختر شینا که به بازار آمد، اولین توجهها به سختیهای زندگی همسران شهدا در طی دفاع مقدس جلب شد. تنها گریه کن هم روایتی مادرانه از یک شهید نوجوان دفاع مقدس بود که پرخواننده شد.
حالا با آمدن روایتهای زنانه، در کنار روایت از شهدا، جانبازان، اسرا و ... ادبیات دفاع مقدس داشت به تعادل میرسید و هرکسی میگشت تا خلأهای روایت از دفاع مقدس را پیدا کند و روایت کند. گرچه کم، اما تنوعی هم میان قالبهای کتاب از خاطره تا رمان وجود داشت.
جنگ سوریه که رخ داد، نگاهها به ثبت خاطرات شهدا به آن سمت جلب شد و یک کتاب به یکباره تعادل در روایت دفاع را بر هم زد: یادت باشد. کتابی که به عاشقانه شهدا معروف شد. تا پیش از یادت باشد، روایتها حول دفاع مقدس و ایثارگران آن شکل میگرفت و یادت باشد، اولین کتابی بود که درباره شهدای جنگ سوریه به شهرت رسید. دختران امروزی حس نزدیکی بیشتری با همسر شهید دهه هفتادی کردند و پسران امروزی، سبکزندگیشان را در تطابق بیشتری با زندگی شهید دهه شصتی دیدند. با وجود گذشت چندین سال از جنگ سوریه، کتابهایی که به وجوه دیگری از غائله سوریه بپردازند، بسیار کم است. من فقط کتاب صبح شام و اجارهنشین خیابان الامین و جاده یوتیوب را دیدهام. این روزها در میان کتابهای انتشاراتیهای مذهبی که چرخی بزنید، پر شدهاند از کتابهای خاطرات شهدا به روایت همسران شهدا. کتابهایی که با الگوگیری از یادت باشد، سعی در روایت زندگی عاشقانه شهدا با همسرانشان دارند.
از انحصار ادبیات دفاع در خاطرات همسران شهدا که بگذریم، حوزه ادبیات مذهبی و انقلابی ما به روایتهای اسنادی وابسته شده است. تاریخ شفاهی، روایت، خاطره و حاشیهنویسی و ... عموم قالبهایی هستند که در آنها تولید ادبیات میشود. ناشرانی چون نشر شهید کاظمی، ستارهها، شهید ابراهیم هادی، سورهمهر، ملک اعظم، فاتحان، خط مقدم و چندین نشر کوچک و بزرگ دیگر، مهمترین مطبوعاتشان، خاطرات شهدا، به ویژه روایت زنانه از زندگی و زمانه شهداست.
ناشرانی چون راهیار، جامجم و نشر معارف در حوزه روایت پیشرفت و ثبت وقایع پررنگتر عمل میکنند. اما حوزه ادبیات داستانی و رمان به شدت لاغر است. کمیسوره مهر، کمی بهنشر، کمی نیستان، کمی نشر شهید کاظمی، کمی نشر معارف و کمی جمکران به حوزه ادبیات داستانی وارد شدهاند. شاید تنها نشری که با جدیدیت بیشتری ادبیات داستانی مذهبی و انقلابی را دنبال میکند، کتابستان معرفت باشد.
بچههای حزباللهی همانطور که در دنیای تصویر به مستند تمایل بیشتری دارند و از تولیدات نمایشی به دور هستند، در حوزه ادبیات نیز، به روایتهای اسنادی تمایل بیشتری نشان دادهاند. بیتوجه به اینکه مصرف مخاطب و زبان گفتوگو با جامعه، همانطور که در دنیای تصویر فیلم و سریال است، در ادبیات نیز داستان و رمان است.
@sendan | روزمرگیهای یک زندانی