هدایت شده از Mm
آقا سلام شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های خاکی مادرت آتش گرفت، روضه معجر شروع شد فریادهای مادر ات تا شد فشار در دو برابر شروع شد این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب بی اختیار گریه شروع شد وقتی رسید قصه به اینجای شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر یک ماجرا به قافیه ی سر شروع شد شاعر : وحید محمدی https://eitaa.com/serajjoghatai