📗 کتاب صوتی "فرزند صالح" ملا آقاجان راه بسیاری را از نیشابور به کرمان رفت تا خودش را به حاج آقا کرمانی برساند و روایتی را که به‌طور ناقص از زبان مردم درباره‌ی حاج آقا شنیده بود، از زبان خودش، به طور کامل، بشنود. ملاآقاجان می‌خواهد بداند چه اتفاقی افتاده که حاج آقا کرمانی ۳۰ شب ماه رمضان درِ خانه‌اش به روی همه باز است و به تعدادِ همه‌ی کسانی که حضور دارند، افطاری می‌دهد. حاج آقا کرمانی می‌گوید که این سفره برای امیرالمؤمنین است و او فقط نوکریِ آن حضرت را می‌کند. حاج آقا کرمانی، با هماهنگیِ قبلی، ملا آقاجان را که روحانیِ جوانی است، از چند روز قبل از ماه مبارک رمضان به حضور می‌پذیرد و با اصرار ملا آقاجان روایت زندگی‌اش را این‌طور آغاز می‌کند که، ۲۵ سال پیش، تک فرزندش، اصغر آقا، را که حالا در کنار خودش زندگی می‌کند، عاق کرده بود. البته با توجه به اینکه پسر دیگرش، حاج داوود، چند سال پیش از آن شهید شده بود، همسرش بارها از او خواست تا اصغر آقا را ببخشد؛ اما او قبول نکرد. اصغر از این موضوع خیلی ناراحت بود و گه‌گاه در بازار، از دیگران حال پدرش را می‌پرسید.... این مطالب ملا آقاجان را سخت راغب می کند که بداند اصغر چه خبطی کرده بود که حاج آقا کرمانی حاضر نبود او را ببخشد. ✍️نویسنده: رعنا طهماسبی گرمارودی ⏱82 دقیقه 🔻کاری از ایران صدا book.iranseda.ir/detailsalbum/?VALID=TRUE&g=382746 👇دریافت 4 فصل فایل صوتی