⁉️ آیا دین اسلام با شمشیر پیش رفته است؟ ✍️ علامه محمد تقی جعفری 🔹 شاید همه ما این اتهام را درباره پیشرفت اسلام شنیده‌ایم که اسلام به زور شمشیر گسترش یافته است و اگر شمشیر در کار نبود اسلام در همان شبه جزیره عربستان رو به جمود تدریجی میرفت و از تاریخ مکتب ها و عقاید کنار میرفت . ما سؤالاتی برای این تهمت پیشهگان مطرح میکنیم : ۱-این شمشیری را که در شبه جزیره عربستان کشف کرده‌اید، آیا از نظر کمیت و کیفیت میتوانید برای ما تفسیر نمایید؟ هیچ مورخ و باستان‌شناسی نتوانسته است در عربستان شمشیری را سراغ بدهد که دارای آن قدرت باشد که به رخ امپراطورهای آن زمان کشیده شود . چند عدد شمشیر و نیزه و تیر و کمان را یارای مقاومت در برابر اسلحه ممتاز امپراطوران ایران و رم نبوده است. هیچ مورخ آگاهی سراغ فنون و اسلحه سپاهیگری را در عربستان نداده است. ۲-آیا پای یکنفر سرباز مسلمان به اندونزی رسیده است؟ ، این نود یا صد میلیون مسلمان در اندونزی از زمین مانند قارچ روییده، یا از آسمان باریده است؟ آیا یک شمشیر اسلامی به چین وارد شده است که اسلام را بزور تحمیل مردم چین نماید؟ این سی یا بیست و پنج میلیون مسلمان در چین از کجا روییده‌اند؟ آیا گسترش اسلام در شبه قاره هند، بجز نقاط بسیار محدودی که در زمان غزنویان با جنگ فتح شده است، مستند به شمشیر بوده است؟ همچنین باستثنای شهرهای بسیار اندک در افریقا آنهمه گسترش روز افزون اسلام مستند به تیر و کمان مسلمانان بوده است؟ ۳-هنگامیکه مغول دنیای آن روز را مورد تاخت و تاز قرار میدهد و همه اقوام و ملل را بخاک و خون میکشد و جوامع اسلامی را تار و مار میسازد ، به چه دلیل تدریجا اسلام را می‌پذیرد و ابعادی از تمدن اسلامی را بوجود می‌آورد؟ مگر شمشیر دست مغول نبود؟ مگر مسلمانان زیر پای مغول تار و مار نشده بودند؟ ۴-کاربرد شمشیر ، تسلط موقتی است که محدود به ادامه زور بازو و برندگی آن است، شمشیر جز به کالبد مادی آدمی راهی ندارد. منطقه ممنوعه شخصیت‌های رشد یافته انسانها محکم‌تر از آنست که تیر و نیزه و شمشیر و اتم هیدرژن بتواند آن را باز کند و بدرون آن راه بیابد. هیچ عقیده و ایده‌ای را نمیتوان با لبه شمشیر به سطوح عمیق روان آدمیان تحمیل نمود. برای پذیرش یک عقیده ، مخصوصا برای ایمان به مکتبی متشکل از انواعی عقاید که همه ابعاد آدمی را تحریک میکند و آنها را به فعلیت میرساند، آگاهی و آزادی کامل برای شخصیت لازم است. مگر در امتداد تاریخ هزاران اقوام و ملل بر روی همدیگر شمشیر نکشیده‌اند، در هیچ دوران و هیچ جامعه‌ای دیده نشده است که پیروزمندان بتوانند عقاید خود را بر شکست خوردگان تحمیل نمایند، مگر اینکه نخست بر شخصیت های آنان شکست وارد بسازند و این حقیقت را هم میدانیم که چنانکه شخصیت های ناتوان بوسیله شمشیر از پای در می‌آیند، همچنان با فریبکاری‌های شهوانی و حیله‌گری‌های ماکیاولی و ایجاد سستی در اراده‌ها و مات کردن رنگ عقاید نیز شخصیت ها را میتوان با شکست مواجه ساخت، چنانکه در اسپانیا اتفاق افتاد. هیچ محققی آگاه با نظر به منابع اصلی اسلام و اندیشه و رفتار پیامبر اسلام، نمیتواند کمترین دلیل و شاهدی برای اثبات شخصیت شکنی و ببازی گرفتن ارزش های اصیل انسانی بوسیله پیامبر، بیاورد. ۵- در کتاب آسمانی اسلام که قرآن نامیده میشود ، این آیه وجود دارد : اِنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فىِ الأَرْضِ فَكَاَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ اَحْیاها فَكَأَنَّما اَحْيَا النَّاسَ جَمیعاً (قطعا چنین است که هر کس انسانی را بدون عنوان قصاص و بدون فساد در زمین بکشد، مانند آن است که همه مردم را کشته است و هر کس انسانی را احیاء نماید، مانند آن است که همه مردم را احیاء کرده ‌‌‏است) آیا میتوان ملل و اقوام آن دوران را متهم به حماقت بی‌نهایت نموده و بگوئیم: با اینکه آنان این ماده را در قانون اسلام در دست محمد بن عبد اللّه ص میدیدند و با اینحال سر در برابر شمشیر وی فرود می‌آوردند؟ آنان به آسانی میتوانستند پیامبر را با همین آیه محکوم بسازند و بگویند: این آیه فعالیت شمشیر را در اعضای انسانها ممنوع نموده است، تو چه میکنی؟ ادامه در پیام بعدی👇🏻