بسم الله الرحمن الرحیم موضوع: درس هایی از جریان ورود مسلم بن عقیل به کوفه و شهادت او ✍مقدمه : حضرت مسلم بن عقیل 15ماه رمضان سال 60 هجری از مکه به کوفه فرستاده شد، 5شوال به کوفه رسید(20روز)، پس از دو ماه و چهار روز اقامت مسلم بن عقیل در كوفه، و در روز چهارشنبه نهم ذى حجّه-روز عرفه- سال 60 هجری به شهادت رسید 1⃣ هر کس با نماینده و نائب امام،همراهی کند با امام هم همراهی می کند و إلا خیلی نامه نوشته اند و إدعای معیت دارند 2⃣ففط یک زن در کوفه، به مسلم پناه می دهد، یعنی جوانمردی و مردانگی به جنسیت نیست 3⃣ ترور نکردن ابن زیاد قرار شد ابن زیاد که به عیادت شریک در خانه هانی می آید مسلم، ابن زیاد را مخفیانه ترور کند اما نکرد شريك بن أعور رو به مسلم کرد و گفت: «چرا به وعده ات عمل نکردی و خونش را نريختى؟» مسلم گفت: «به دو سبب، اول اين كه هانى خوش نداشت كه در خانه اش خونی ریخته شود و ديگر حديثى بود كه از رسول خدا(ص)نقل شده و آن اینکه: ايمان، غافل كشى را روا نمى‏دارد و مؤمن در غافل گيرى و بی خبری بر کسی نمی تازد.» 4⃣ سوء استفاده از مسؤولیت، موقعیت، منصب و انتساب عالی به اهل بیت علیهم السلام، ممنوع 5⃣ اکثریت معیارحق نیست پس از تهدید و تطمیع ابن زیاد، همه دور مسلم را خالی کردند 6⃣ نگران و دغدغه برای امام مسلم علت اشک خود بعد از اسارت را این گونه بیان می کند :اما به خدا قسم، بی تابی ام براى خودم نیست، بلکه براى حسينی است كه به خاطر نامه من به سوی کوفه رهسپار گردیده است. 7⃣متشرع و با تقوا هر گاه مسلم می خواست آب بنوشد، آب از خون لبان زخمی اش، رنگین می شد. وقتى براى بار سوم، ظرف را پر از آب كرد و خواست بنوشد، دندانهاى پیشین مسلم در ظرف افتاد. پس مسلم از نوشیدن آب صرف نظر کرد و گفت: «سپاس خدای  را که اگر اين آب، روزی ام بود، آن را می نوشيدم.»یعنی نباید ضرورت تشنگی یا هر چیزی، ما را به حرام وا دارد 8⃣ مراعات حق الناس مسلم در وصیت خود به عمرسعد گفت: «[اول اینکه] از زمانی كه به كوفه وارد شده ام، 700 درهم بدهكارم؛ آن را ادا كن. [دوم اینکه] جنازه ام را از ابن زياد، تحويل بگير و به خاك بسپار؛ [و سوم اینکه] پیکی را به سوى حسين(ع) بفرست تا او را [از پیمان­شکنی مردم کوفه باخبر ساخته از میانه راه] برگرداند. 9⃣نقش خواص بی بصیرت به تحریک ابن زیاد وپس از  سخنان سران قبایل، یاران مسلم رفته رفته پراکنده شدند و او را تنها گذاشتند. به گونه ای که با فرا رسیدن شب، جز 30 نفر کسی با او نماند، پس مسلم به همراه همین گروه اندک، به سوی مسجد حرکت کرد. پس از اقامه نماز، مسلم و یارانش به سمت دروازه کنده حرکت کردند هنوز به دروازه کنده نرسیده بودند که بیشتر یارانش پراکنده شدند و  تنها 10 نفر با او باقی ماندند و چون به محله کنده رسیدند، دیگر کسی با او باقی نمانده بود تا راه را به او بنمایاند. پس تنها و سرگردان، در کوچه های كوفه می گشت تا اینکه به  خانه های طایفه بنی جَبَله (از قبيله كِنْده) و به درِ خانه زنى به نام طوعه رسيد. 🔟مواظب نفوذی ها باشیم معقل غلام ابن زیاد هم با مسلم بن عوسجه رفت و آمد می کرد تا اینکه سرانجام موفق شد، مسلم بن عقیل را در منزل هانی ملاقات کند. پس از این ملاقات، معقل عبیدالله را از مخفیگاه مسلم مطلع ساخت. معقل گفت:قصد کردم که با این 3 هزار درهم با مردی از اهل بیت(ع) دیدار نمایم که شنیدم چندی است وارد کوفه شده است تا به این طریق با فرزند رسول خدا(ص) بیعت نمایم؛ اما کسی را نمی شناسم که مرا به سوی او راهنمایی کند چندی قبل در مسجد نشسته بودم که عده ای با هم می گفتند: «این مرد از او اطلاعی دارد»، پس به خدمت شما آمدم تا این مال را بگیرید و مرا نزد دوستتان راهنمایی کنید تا با او بیعت کنم و اگر می­خواهید قبل از دیدار با او از من بیعت بگیرید.» 1⃣1⃣ به هر خبری اعتماد نکنیم هم در جریان ورود عبیدالله به کوفه و هم در گزارش سلامت هانی در دارالاماره، اگر دقت و بصیرت بود و تحقیق می شد کار به اینجا نمی رسید 2⃣1⃣ مقاومت نداشتن اگر 5هزار مرد جنگی از قبیله مذحج،که در دفاع از هانی دار الاماره را محاصره کرده بودند مقاومت می کردند ابن زیاد تسلیم می شد و کربلایی اتفاق نمی افتاد اللّٰهُمَّ صَلِّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم حمید اکبری 1402/2/6 لینک کانال مطالب تولید شده توسط حمید اکبری پاسخگوی حرم رضوی https://eitaa.com/serathamed