💠 سیصد و بیست و هفتمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی .... بر غربت و مظلومیت علی می گرییم و بر تنهایی اش ... آن گاه که نیمه های شب، سر در چاه فرو می برد و اسرار دل با چاه می گفت ... بر بیست و پنج سال، خانه نشینی او ... بیست و پنج سالی که کارد بر استخوان‌ داشت و استخوان در گلو ... و تو، وارث غربت حیدر ... هزار و صد و اندی سال است که خانه نشین غفلت و بی مهری مایی ... بر ظلم و ستم هایی که بر مظلومان جهان می رود شاهدی ... ذورالفقار علی در دست داری، اما همانند او شمشیر در نیام داری و مجبور به صبری ... شریدی و آواره کوه و بیابان ... طریدی و رانده شده و جایی در زندگی هامان نداری ... فریدی و وحید، تک و تنهایی ... نیاید آن روز که تاریخ بر مظلومیت و غربت تو بگرید و ما مردمان این زمانه را لعن و نفرین نماید. سه شنبه ای دیگر نیامدی و نگاه مان دست خالی برگشت ... اين سه شنبه به تاريخ چهاردهم آذر ماه ۱۴۰۲، با پذیرایی لبو، عطر یاد یوسف زهرا سلام الله علیها را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب ، میز خدمات پزشکی و میز کودک و نوجوان، از دیگر خدمات خادمین سه شنبه های مهدوی بود. علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ ... @seshanbemahdavi