چشم بینا✨
عید فطر بود و پذیرایی بعد از جلسه هم مفصلتر از قبل. سفرهای پهن شد، رنگارنگ. هر کس هر چه دوست داشت با خود آورده بود. بعد از روخوانی و تفسیر، زنها دور سفره جمع شدند و مشغول حرفها و احوالپرسیهای چند نفرهشان بودند. اکرم خانم زن سوپرمارکت محل، ساندویچهای سوسیس بندری خوش رنگ و لعابی درست کرده بود. پذیرایی که شروع شد دختر صاحبخانه لب به ساندویچها نزد و در جواب تعارف من آرام و زیر لب گفت، رشتهاش صنایع غذاییست و از زمانی که بازدید شرکتهای پروتئینی رفته از یادآوری آن صحنهها نمیتواند حتی لب به بهترین ساندویچهای دنیا بزند. خانم رفیعی، استاد جلسه که روبرویمان نشسته بود، مکالمهمان را شنید. آیهای برایمان خواند:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
سوره احزاب، آیه ۳۳
حکایت اهل بیت همین است. چون تعفن و زشتی گناه را میبینند نزدیک آن نمیروند. مثل همهی ما مختارند اما مجهزند به چشمهایی بینا که ذات اعمال را میبینند.
اکرم خانم از انتهای سفره جوری که همه بشنوند گفت ساندویچها کاملا خانگی و دستساز خودش و دخترش است. هر که سفارش داشت در خدمت است. به دختر صاحب خانه تعارف کردم. لبخند زد.
#ستاره_بشیم
•┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈•
#ستاره_های_زمین
🆔
@setare114