﷽ ✨🔹داستان مَن و ما 🔹✨ فصل اول ✨دوران کودکی و نوجوان✨ ( قسمت دوم ) این آب از چاه آوردن ، یکی از وقت گیر ترین و سخت‌ترین کارهای مادر و خواهرهایم بود ، گاه‌گاهی من و برادرهایم در آوردن فرقون به آنها کمک می کردیم ، مثل حالا نبود که در هر جایی از خانه که اراده کنید ، می توانید یه چشمه آب شیرین خلق کنید ، (شیر آب بکشید) خلاصه دوران کودکی من حکایت های شیرین و تلخی دارد. آن موقع هنوز تلویزیون نیامده بود ، مادربزرگم با کلی تنقلات خانه ی ما می آمد. خیلی لحظات خوشی بود. چون چند نشاطِ همزمان برای من خَلق می شد. یک موردش تنقلاتی بود که مادر بزرگ بهمراه خود می آورد. مورد دیگر حضور خود مادربزرگ بود .و مورد آخر قصه هایی بود که همانند گنجی گرانبها در خورجین ذهنش به امانت از نیاکان خود داشت. معلوم بود این قصه ها سینه به سینه نقل شده اند تا به ما رسیدند. با این که نزدیک به بیست و هفت سالی گذشته هنوز شعر یکی از قصه هایش در خاطرم هست ... ❇️ کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/joinchat/293077038Cdd5f50e471