✨🔹داستان مَن و ما 🔹✨ فصل اول دوران کودکی و نوجوان(قسمت پانزدهم) یکی از مشکلات من در دوران ابتدائی و راهنمایی، بحث موی سَرم بود که باید از تَه می زدیم😝 روز تراشیدن سَرِ من روزِ عذاب من بود، زیرا از یک جهت خیلی زشت و بدقواره می شدم و از جهتی دیگر سرما و گرما را باید تحمل می کردم. روزی که مجبور می شدم موهایم را از تَه بزنم، یک ماشینِ اصلاح دستی قدیمی داشتیم که برخی از موهای سَرم را از ته می زد برخی دیگر را از ریشه می کَند 🤣چه دردی داشت😬 برخی مواقع که این ماشینِ اصلاح گیر داشت آن را در نفت می گذاشتیم بعد بلافاصله با همان وضعیت که نفت از آن می چکید شروع به تراشیدن سر می کردیم هیچ وقت فلسفه دقیقش را نداستم که چرا از نفت استفاده می کردیم. برادر بزرگم موی سَرم را اصلاح می کرد چون کار اصلاح سر با ماشین اصلاح قدیمی یکم خسته کننده بود، اگر من ذره ای ناراحت می شدم یا نِق میزدم، یک پَس گردنی مَشتی از او نشون جان می کردم😇 به همین علت سعی می کردم تمام این سالاد حرص وجوش و هیجان را که بخاطر تراشیدن موی سَر برای من تهیه می شد، همه را با هم نوش جان کنم این سالاد مخلوطی از 👇 بوی نفت، سَر تاس، موی های که از ته کَنده میشد و به ماشين دستی گیر می کرد، قیافه بدریخت، فشار سخت، ترس از پس گردنی، استرس و غیره بود نکته ای که به نظر می رسد این است که معلمان و والدین عزیز اگر می خواهند نکاتی را در دوران کودکی به کودک آموزش دهند، بهتر است این آموزش همراه با اضطراب و استرس نباشد، زیرا اضطراب و استرس ناشی از این کار ممکن است برای همیشه در ذهن و روان کودک به یادگار بماند تا جایی که احتمال دارد او نسبت به انجام آن کارها در آینده دلسرد و دلزده شود . ❇️ کانال سید عبدالحسین تقوی https://eitaa.com/joinchat/293077038Cdd5f50e471