هدایت شده از محمدحسین پویانفر
25.68M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
اِسْمَعْ اِفْهَمْ! اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللهِ تَبارَکَ وَ تعالى فَلا تَخَفْ! وَ قُلْ فى جَوابِهِما: خدایا! من حسین را دوست دارم! وقتِ روضه.. چشم‌هایم، خیسِ گریه بود! تسبیحِ تربت در دستم... پناه و دل‌گرمیِ لحظه‌هایم بود! دلم در بندِ کربلا بود و... از تهِ دل... یا رَحمَتَ‌اللهِ الواسِعه وَ یا بابَ نَجاتِ الاُمَّه می‌گفتم و... مستعمین... دوستانِ سیدالشهداء... های های گریه می‌کردند! دل‌خوشی‌ای جز روضه نداشتم؛ من... پناهی جز حسین نداشتم و... دستاویزی در سَکَراتِ مرگ... بهتر از او پیدا نکردم! چشم‌انتظارِ امام رضا هستم... که بارها به زیارتش مشرّف شده بودم... و کنجِ صحن آزادی... یَابنَ‌الشَّبیب خوانده بودم! پاهایم بین جلسه... خواب رفته بود؛ اما... اشکِ مستمع... و حالِ خوبِ جلسه... اجازه نمی‌دادن، این پا و آن‌ پا کنم! من... جز از حسین و کرب‌وبلا... دَم نزدم! مقصدِ گاه و بی‌گاهِ دلم... باب‌القبله بود که... کنجِ آن؛ قرار همیشگی من و رفقایِ روضه‌خوانم بود! سوختنم در این دنیا... برای حسین و کربلا بود! حالا... در این لحظه‌های سخت... فقط خواستم بگویم: دستم را بگیر که... من... فقط... حسین را دوست دارم! دیدار تا بهشت؛ حسین آقای بختیاری | ۱۴۰۳ - ١٣٦٤ @puyanfar