🔺 جریان غانم هندی
شیخ کلینی و ابن بابویه و دیگران روایت شده با سندهای معتبر از شخصی مسیحی به نام غانم هندی. چون آن زمانها در هند مسلمان زیاد بوده، عیسوی زیاد بوده و هندو هم زیادتر بوده.
این شخص سمت قاضی القضات درباره پادشاهی مسیحی داشته. میگوید من با عدهای در شهر کشمیر- که فعلاً محل اختلاف بین هند و پاکستان است- در خدمت پادشاه آنجا با چهل نفر حوزه داشتیم و همه عالم و دانا به مذهب مسیح بودیم. در دست راست پادشاه کرسی داشتیم. تورات، انجیل، زبور صحف ابراهیم تمام اینها را خوب خوانده بودیم و برای مردم فتوا میدادیم، میآمدند و مسائل را از ما سؤال میکردند.
روزی در تحقیقاتمان در کتابهای دینیمان به یک شخصی که نامش به نام نامی حضرت احمد صلی الله علیه و آله برده شده برخوردیم که برای ما این مسئلهای شد که این چه شخصی است و کجاست و ما چگونه باید به او دسترسی پیدا کنیم؟ نشستیم و مشورت کردیم. نتیجه این شد که این شخص یعنی غانم هندی برای تحقیق در این مسئله آماده شود.
میگوید من مأمور این کار شدم و تجهیزات سفر و خرج برای یک سال با خودم برداشتم.
میگوید من یک سال گردیدم تا اینکه در نزدیکی پایتخت افغانستان عدهای دزد که از ترکها بودند به من برخورد کردند و اموال ما را گرفتند و به بدن من هم چند زخم وارد شد. اینها ریاضت در راه تحقیق دینی است.
حاکم کابل که از این جریان خبردار شد مرا به بلخ فرستاد. بلخ در آن زمان مرکز علمی بود. داوود بن عباس حاکم آنجا بود. اینها همه تحت حکومت عباسی بغداد بودند.
چون خبر من به او رسید که برای طلب دین حق از هند بیرون آمدهام و حتی لغت فارسی هم یاد گرفتهام و با فقها و متکلمین آنوقت بحث و گفتگو داشتم، او مرا طلبید و علما را جمع کرد در همان بلخ که با من صحبت کنند و اگر بتوانند مشکلات مرا حل کنند.
من گفتم از محل خودم که کشمیر است برای جستجوی یک پیغمبری که نام و صفات او در کتابهای ما آمده بیرون آمدهام. گفتند نام این پیامبر چیست؟ گفتم محمد. گفتند او پیغمبر ماست. ما اصلاً به دین او هستیم. پرسیدم که این پیامبر چه میگفته و چه داشته؟ بنا کردند به تعریف او کردن. گفتم او در کجاست تا من خودم بروم او را ببینم و اطلاعاتی تحصیل کنم؟ گفتند او الآن از دنیا رفته. این جریان برای زمان حضرت عسکری است. گفتم جانشینش کیست؟ گفتند شخصی به نام ابوبکر. گفتم این که اسم نیست. اسمش چیست؟ گفتند اسمش عبدالله است و اسم پدرش هم عثمان است از طایفه قریش که یک تیرهای هستند. گفتم نسبش را بگویید. گفتند. گفتم این آنی که من میخواهم نیست. چون آن صفاتی که ما در کتابهای خودمان از او دیدهایم جانشین دارد. جانشین هم در دین برادر اوست و در نسب پسرعم اوست و داماد اوست و پدر فرزندان اوست... . اینها شناختهایی بوده که در کتابهای مسیحیت و یهود آن موقع بوده.
ادامه دارد ...
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama