🔺 بارگاه مَلِک 🔹 معمولاً انسان از کودکی که رو به رشد می‌رود هوای نفس مسلّط بر فکرش است؛ یعنی اگر به او بگویند فلان درس را بخوان، فلان عبادت را بکن، فلان کار را انتخاب بکن، فوری در ذهنش می‌آید که این دستور چه سودی برایم خواهد داشت؟ این‌ها همه رشته‌های آمیزی است که از کودکی در ما پیدا می‌شود. ما که در گاهواره بودیم نیاز به غذا یا آب یا شیر یا خواب داشتیم. این‌ها به وسیله‌ی پدر و مادرِ ما به ما می‌رسیده، گریه می‌کردیم، می‌آمدند ما را تر و خشک می‌کردند، غذا می‌دادند. این حالت توجه به اسباب است، توجه به مسبِّب الاسباب نیست. چون شعور، شعورِ کمی است، ضعیف است. خیلی جهان برای انسان انحصار و کوچکی دارد. به گفته سعدی: رئیس دهی با پسر در رهی گذشتند بر خیل شاهنشهی یک دهدار، یک کدخدا که در یک دهی فرماندهی می‌کرد، این با پسرش پیشامدی کرد از ده خارج شدند، بعد یک سپاه و لشکری و آمد و شدی دیدند و از آن طرف اسب سوارها، از این طرف فیل سوارها مثلاً. این پسر نگاه کرد دید پدرش خیلی در خودش رفت و دست و پایش را گم کرد. گفت که تو مگر همان نیستی که در ده این‌طور سروری داری و همه کس به فرمانت کمر بسته‌اند و... همه می‌گویند بله قربان و این‌ها. گفت پسر درست است ولی این‌ها در موقعی است که ما در ده باشیم، ولی این‌جا دیگر ده نیست! ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی @seyedololama