🔺بخشی از مناظره ابن عباس با معاویه پیش از جنگ صفین _معاویه: «تأویل و تفسیر قرآن را باید از کسانی فرا بگیرید که آن را مانند تو و خاندانت معنی و تفسیر نمی‌کنند.» _ابن عباس: «آری باید تفسیر قرآن را که در خاندان ما نازل گردیده است از آل ابی سفیان و یهود و نصارا فرا بگیریم!!!» آیا باید تفسیر قران را از یهودی‌ها پرسید در حالی‌که آن‌ها در قرآن مورد لعن قرار گرفته‌اند و قرآن را به نفع خود تفسیر می‌کنند؟!. _معاویه: «ما را با یهود و نصارا هم‌ردیف می‌کنی؟» _ابن عباس: «به خدا سوگند آنگاه شما را با یهود و نصارا هم‌ردیف نمودم که شما ملت مسلمان را از پرستش خدای یگانه از طریق قرآن منع کردید و اجازه ندادید امر و نهی، حلال و حرام، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه قرآن را بفهمند که اگر روزی مسلمانان از درک این مفاهیم غفلت ورزند در مسیر هلاکت در وادی حیرت و ضلالت قرار خواهند گرفت.» گاهی اوقات کتابی، روزنامه‌ای در سطح ابتدایی نوشته شده است که هر کسی، حتی یک بچه هم می‌تواند آن را بخواند، ولی اگر خدای نخواسته بخواهیم قرآن را در سطح یک روزنامه در نظر بگیریم دیگر به درد سال‌های بعد نمی‌خورد و جاودانگی لازم را ندارد... بنابراین نیازی به معلم ندارد! ولی اگر قرآن را یک کتاب علمی و جاودانه بدانیم -که هست- دارای آیات متشابه و محکم می‌باشد و هر آیه آن نیاز به معلم و راهنما دارد. _معاویه: «آنچه می‌خواهید، از قرآن بخوانید، ولی از آیات قرآن و احادیث پیامبر آنچه دربارهٔ خاندان شماست سخن به میان نیاورید!» _ابن عباس: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (صف:۸)؛ ابن عباس این آیه را به معاویه تطبیق داد که کفار می‌خواهند نور خدا را خاموش کنند، تو با این حرف خود می‌خواهی علی علیه‌السلام و خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله را از دایرهٔ حکومت اسلامی خارج سازی و حدیث منزلت را که علی علیه‌السلام را به منزلهٔ هارون معرفی می‌کند نادیده بپنداری، که نمی‌توانی. چون خداوند فرموده من مانع خواهم شد. معاویه وقتی متوجه شد که نمی‌تواند با ابن عباس مقابله کند و با سخنان او ممکن است کفر معاویه اثبات شود، به او گفت: «یابن عباس سخن کوتاه کن و لب فروبند و اگر تحمل آن را نداری در خفا سخن بگو تا گفتار تو به گوش دیگران نرسد.» و برای دلجویی از او نیز مبلغ پنج هزار درهم برای او فرستاد تا بدین‌وسیله از شدت بدبینی او نسبت به بنی‌امیه کاسته شود. بالاخره معاویه به این نتیجه رسید که باید با فشار و تهدید پایه‌های حکومت خود را محکم کند، مثل حکومت که با خونریزی و کشتار روی کار آمد. این بود که دستور شکنجه و آزار را صادر کرد و به مأموران خود دستور داد که پنهانی افرادی را که در مورد پیامبر صلّی الله علیه وآله و اهل‌بیت او و همچنین در مورد تفسیر قرآن صحبت می‌کنند را شناسایی نموده و معرفی نمایند. این سخت‌گیری در کوفه به شدت رعایت می‌گردید. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama