✍️حقیقت وجود| قسمت سوم
🔹️و قصهی تو، مانند قصه شخصی است که به شهری به بازرگانی رفت و زر و مال و سرمایه بسیار داشت. با خود گفت که: این جا کسبی باید کرد و سودی باید به دست آورد تا با غنیمت و سود، به شهر خود مراجعت نمایم. و چون آن شخص به شهر درآمد، شهری دید منقش با نعمتهای گوناگون و با فرشهای الوان و جواهرهای بیپایان.
همگی وعظ من به تو این است
که تو طفلی و خانه رنگین است #ادامه_دارد
▪️محمد جواد نوری
📚صهبای معرفت
@seyr_solouk