"شیرم را حلال کردی مادر!" اینجا محل شهادت برادرم است سید محمد شهید، چهارراه شهدا نزدیک بیت آیة الله شیرازی (که یکی از مکان های تجمع انقلابیون آنزمان بود) با گلوله مسلسلی، مغزش متلاشی و به آرزوی دیرینه اش رسید پدر مرحومم از قول برادر شهیدم می‌گفت: " چرا توفیق شهادت ندارم؟ گلوله از کنار سرم رد میشود و من شهید نمیشم!" خانواده، خبری از شهادت سید محمد نداشتند و نگران بود، خصوصا مادر مرحومم خود من (سید حسین روح بخش) آن موقع هشت سالم بود یادم میاد که مادرم رختخواب سید محمد را می انداخت و تا صبح چشم انتظارش بود یادم نیست دو یا سه روز این چنین گذشت تا اینکه به مادرم خبر دادند به بیمارستان امام رضا علیه السلام برو! آنجا با طلبه سیدی که رتق و فتق امور را بعهده داشت که بعدا مشخص می شود سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اند آشنا می شود و مشخصات سید محمد را می دهد و راهنمائی می شوند به غسلخانه و آنجا با جنازه فرزند شهیدش روبرو می شود رهبر معظم انقلاب بعدها و در سال 70 به پدر مرحومم می‌فرماید: من متعجب از صبر این مادر هستم زیرا وقتی با جنازه مغز شکافته پسرش روبر شد گفت : "شیرم را حلال کردی مادر!" بله کربلا و صبر و ایثار زینبی ادامه دارد و در سالروز وفات حضرت زینب سلام الله علیها مفتخر به احیای نامش و عمل به سیره اش هستیم، ان شاء الله. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ سید حسین روح بخش پاسخگوی سوالات شما 👇 همین الان عضو کانال شوید https://eitaa.com/joinchat/4081844437C00580397ff تولید محتوا از ما ثواب انتشارش برای شما