لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
یکی از خاطرات پر استرس و پر ماجرا من در یکی از دانشگاه های اپن😐😅 دختر و پسری بود که از من رکب خوردن و وقتی انتظار دیدن آخوند رو نداشتن ولی به هر حال دیدن و ادامه ماجرا....👆 https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d