#خاطره_شهید♥️🎙
مصطفے حدود هفت سالش بود ، نزدیک محرم مسجد داشت آماده می شد، که دسته ی عزاداری آماده شود...
رفت از عزاداران مسجد خواهش کرد که سنج یا زنجیر بزند.🥁
ازمسجد بیرونش کردن، گفتن : شما بچه هستید، نظم دسته ی عزاداری را ،بهم می ریزید!
مصطفے خیلے ناراحت شد، وقتی برای من تعریف کرد ،گفت: مامان من سال دیگه خودم دسته راه میندازم!🖐🏻
واقعا همین شد وسال بعد با کمک برادر وپسر عموها وباقی دوستانش یک دسته راه انداخت🌿🏴
از همان کودکی خوب مدیریت می کرد، بسیار باهوش وزیرک بود...
در یادگیری بازی ها سریع بود ، افکار طرف مقابل را متوجه می شد.💡
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید
🆔
@seyyedebrahim