بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم هفته پیش و قبل از برگزاری انتخابات، مطالبی را نوشته و تقدیم حضورتان شد و الان که انتخابات به دور دوم کشیده شده است، به توفیق الهی ادامه آنرا عرضه می داریم: همانطور که باستحضار رسید، مردم شریف ایران در جمعه پیش رو نه بین دو نفر بلکه بایستی یکی از دو جریانِ فکری را انتخاب کنند. هر چند انتخاب آقای جلیلی در مقابل آقای پزشکیان، مهم است اما مهمتر از آن توجه به این واقعیت است که آبشخورِ فکری این آقایان از کجاست؟ قبلاً گفته شد که هر چند هر دو نفر، معتقد به اسلام و دلسوز ایران و دلبسته امامین انقلاب و هر دو نفر رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی هستند و ... اما نگاه و تلقی شان به آموزه های انقلاب و اسلام از دو نوعِ مختلف و دو تفکرِ متفاوت هست. یکی را معتقدین به اسلام ناب محمدی که به تعبیری همان اسلام حداکثری تشکیل می دهند و دیگری را اعتقاد به توجه حداکثری به دانش و علم تجربی و استفادهِ ضروری و بهره بردنِ ناگزیر از تمدن غربی جهتِ تکمیل و پیشبرد مملکتِ اسلامی می باشد. جریان کارگزاران سازندگی، اصلاحات و اعتدالیون را هرچند امثال آقایان هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، احمدی نژاد و روحانی هدایت می کردند اما طرز نگرش آقایانی همچون ناطق نوری، لاریجانی، کروبی، حداد عادل، مهندس باهنر و ... هم مشابه اینان بوده و در اصل همه این افراد و جریانات، معتقدان به یک نوع تفکر می باشند و در مقابل ایشان، دولت مرحوم شهید رئیسی بود که تلقی دیگری از اسلام داشتند. همانطور که انقلاب اسلامی از سال 1357 دچار سخت گیرانه ترین تحریم ها و ممنوعیت ها بود به نظر می رسد جهت برون رفت از این محرومیت ها که جلوی پیشرفت ایران اسلامی را گرفته و می گیرد، نبایستی عقلاً از نسخه ها و روش هائی استفاده کنیم که منشاء و مبداء آنها، همان هائی هستند که این فشارها را وارد می کنند هرچند به آن رنگ و لعاب و پوششِ دروغینِ علم و دانش بچسبانند و کدام انسانِ باهوشی است که الان بتواند مدعی جریان آزاد اندیشه و دانش و علوم در جهان بشود مگر خودشیفتگان غربزده !!! تفکری سالهاست که منتقدان وضع موجود را متهم می کند به علم ستیزی و دشمنی با مدرنیته و اجازهِ خوانش های جدید به اقتصاد، طب، پیشرفت، آموزش، فرهنگ و ... را نمی دهد و این در حالی است که تفکر مقابل با الهام از آموزه های اسلام فقاهتی، مدعی است برای همه آنها راه حل دارد. این تمامیت خواهی و این دروغ و فریب، آن گلوگاه اصلی است که باید آحاد مردم از نخبگان گرفته تا زنان و مردمان شریفِ خانه دار و کاسب و کارگر و کارمند و ... را با آن آشنا کرد و متوجه شان ساخت که چگونه عده ای معدود اما سرمایه دار زالو صفت و مسلط بر امپراتوری تبلیغاتی و ... ده ها سال است که مردمان ایران زمین را از رایحه خوش پیشرفت تحت قواعد اسلام ناب محمدی محروم کرده اند همان مردمی که امام راحل به آنها گفته بودند مستضعفین پابرهنه و زاغه نشین و براستی آیا دردِ فقر و تبعیض و ناعدالتی و فسادها را می توان توقع داشت که امثال آقایانی همچون عباس آخوندی و اسحاق جهانگیری و نعمت زاده و خاندان هاشمی و ... درک کنند تا چه برسد به اینکه بخواهند آنرا درمان کنند؟ بحمدالله در اقصی نقاط کشور هسته هائی بطور خودجوش و آتش باختیار شروع به روشنگری و فعالیت هائی نموده اند تا بساط این فریب های مدرن را برچیده و مردم را با اسلام ناب و با خوانش امامین انقلاب آشنا کرده و انشاءالله کارکرد و خروجیِ عنایت و توجه به دینِ مبینِ اسلام را به عینه و بر سر سفره های خویش چشیده و لمس کنند. به عنوان نمونه و مثال، مجموعه ای فناورِ دانش بنیان با همکاری ده ها متخصصِ فارغ التحصیل از بهترین دانشگاه های ایرانی و خارجی، به فضل الهی توانسته خوانش و نگاهِ جدیدی از تغذیه اعم از تغذیه گیاهی، جانوری و انسانی را مطرح کند که در آن با اصلاح غذاهائی همچون نان و برنج و ... و با نگاهی تمدنی به کشاورزی و کِشت گندم و محصولات اساسی و علوفه های دامی و میوه ها و ... ، انتظار تحول آفرینی در سلامتی توامانِ جسمی و روحی مومنین ساکن در ایران زمین و جبهه بین المللی مقاومت را دارد و همچون این شرکت، به مجموعه های زیاد و متنوعی می توان اشاره کرده و از آنها نام بُرد. توقع و انتظار می رود دولت جدید آقای جلیلی این محدودیت ها را از نظاماتِ سلامت و بهداشت، آموزش عالی و موسسات تحقیقاتی و پژوهش محور و از همه نظام های مالی، بانکی، اقتصادی و از صنعت تولیدات دانش بنیان و ... بردارد تا چند سالی هم ملتِ ستمدیده و به عبارتی در محرومیت قرار داده شده، طعم خوش پیشرفت و زندگی در شان و تراز شیعیان امیرالمومنین را درک و تجربه کنند.