📜شرح برخی از فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: وَاسمَع دُعایى اِذا دَعَوتُكَ وَاسمَع نِدائى اِذا نادَیتُكَ وَ اَقبِل عَلَىَّ اِذا ناجَیتُكَ؛ و بشنو دعایم را آن‌گاه كه تو را ميخوانم و بشنو ندایم را آن‌گاه كه تو را ندا ميکنم و رو به من بیاور آن‌گاه كه با تو مناجات ميکنم. این مناجات پس از ذكر صلوات، با سه جمله مشابه (دعا، ندا و نجوا) شروع میشود، در ضمن این دعا عرض مىکنیم: «خداوندا، وقتى تو را دعا مى‌كنم، دعاى مرا بشنو و وقتى كه تو را ندا و فریاد ميکنم، نداى من را بشنو و وقتى كه با تو مناجات ميکنم، به طرف من رو بیاور». حال این سؤال پیش مى‌آید، خداوندى كه به هر چیزى عالماست، هر صدایى را میشنود و هر چیزى را میبیند حتى قبل از آن كه معلوم و مسموع و مبصرى وجود داشته باشد. چگونه ممكن است صدایى را نشنود و ما از او درخواست شنیدن صدا و نداى خود را داشته باشیم؟ شایدمنظور از شنیدن، عنایت خاص باشد، همان‌طور كه ما با كسى حرف میزنیم و او علاوه بر آن كه صدا به گوش او میرسد، توجّه خاصى نیز مینماید، و این توجه خاص، غیر از فعل و انفعالات مادّى است. منظور از شنیدن درباره خداوند، به معناى عنایت و توجّه خاص او و یا به معناى اجابت و ترتیب اثرى است كه از او درخواست ميکنيم. یك انسانِ با معرفت، در آغاز درخواست میکند كه خداوند دعا و ندا و نجوایش را بشنود. اوّل باید مطمئن شد كه سخنش خریدار و شنونده دارد و سپس به سخن گفتن پرداخته درخواست‌هایش را مطرح كند، ولى اگر به او بگویند: «اخسَؤُا فِیها وَلا تُكَلِّمُون» و مشمول لا یُكَلِّمُهُمُ اللهُ و بدتر از آن وَلا یَنْظُرُ إِلَیْهِم گردد كه نه‌تنها با او سخن نمیگویند بلكه حتى گوشه چشمى نیز به او نمیکنند، جایى براى سخن گفتن، دعا، ندا و نجوا باقى نمیماند.  فرق بین دعا، ندا و نجوا: اهل لغت گفته‌اند: بین این سه واژه تفاوت‌هایى وجود دارد، به این شرح كه: «دعا داراى مفهومى عام و معنایى گسترده است، یعنى اگر كسى را با هر زبانى و به هر كیفیّتى، خواه از راه دور یا نزدیك و خواه بلند یا آهسته صدا بزنند و خواه آن فرد آشنا باشد و خواه بیگانه. به همه این صدا زدن‌ها دعا مى‌گویند ولى ندا به صدایى گفته میشود كه بلند و فریادگونه است و انسان از راه دور و یا حتّى از راه نزدیك، ولى نه به قصد رساندن صدا به گوش طرف مقابل، بلكه با انگیزه‌اى دیگر؛ مانند آرام شدن و تخلیه روانى، صداى خود را بلند میکند. و نجوا به معناى حرف زدن خصوصى با كسى است به گونه‌اى كه دیگرى نمیتواند آن را بشنود. پس نجوا سخنى بین الاثنین است كه شخص ثالث از شنیدن آن بى‌بهره است. البته گاهى انسان با خدا نجوا میکند و گاهى خداوند با انسان. چنان‌كه امیرمؤمنان على(علیه السلام) درباره برخى از افراد ميفرمايد: «ناجاهُم فی فِكرِهِم وَكَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِم». و نیز خداوند میفرماید: «وقتى كه بنده جز رضایت من هدفى نداشته باشد او را دوست میدارم و در شبهاى تاریك و خلوت‌هاى روز با او مناجات ميکنم »؛ یعنى بنده به گونه‌اى سخن میگوید كه مىفهمد خدا با او حرف میزند، ولى هیچ‌كس متوجّه چنین رابطه‌اى نمىگردد. این‌گونه ارتباط، مناجات خدا با بنده نامیده میشود. نكته قابل توجّه آن است كه در بخش سوّم دعا، واسمع نجواى و یا واسمع مناجاتى، مطرح نمیگردد، بلكه به گونه‌اى مغایر با دو قسمت پیشین میگوییم: «وأقبل علی اذا ناجیتك»، دلیل آن این است كه هنگام نجوا و سخن خصوصى نیاز است طرف مقابل به طور كامل توجّه كند و اگر توجه كامل ننماید غرض از نجوا حاصل نمیگردد و ميتوان گفت كه در نجوا تنها صحبت كردن به صورت خصوصى موضوعیّت دارد و محتوا اهمیت چندانى ندارد و به عبارت دیگر سخن گفتن با محبوب و انس گرفتن مهمّ است و اگر محبوب عنایت نكند و روى خود را برگرداند نقض غرض میشود. پس انسان چه بخواهد و چه نخواهد خدا حرف او را مى‌شنود، ولى آن‌چه مطلوب اوست، گوش دادن و عنایت است و اجابت درخواست‌هاى او از طرف خداوند در مرحله بعد قرار دارد، هم‌چنان كه در برخى از مناجات‌ها اصلا درخواستى وجود ندارد. به طور مثال وقتى كه انسان عرض مى‌كند: «خداوندا اگر مرا هزار بار به جهنم ببرى و بسوزانى محبّت تو از دل من خارج نمى‌شود»، به هیچ وجه درخواست و حاجتى مطرح نمى‌كند، بلكه تنها یك معاشقه است. بنابراین، شروع مناجات شعبانیه و سایر مناجات‌ها با این نحوه دعا، در حقیقت دستورالعملى به بندگان است كه چگونه آداب دعا را رعایت و خود را لایق گفتوگو و مناجات با خداوند كنند و از او بخواهند كه بر آن‌ها منّت گذارده و درخواست آن‌ها را مورد توجه و عنایت قرار دهد. چرا كه گناهان آبرویى براى آن‌ها نگذاشته و مانع ازتوجه الاهی گردیده است. اگر تصوّر انسان این باشد كه خدا به او اعتنا نكرده و به حرف او توجّه نمى‌كند، هیچ‌گاه باب گفت وگو و راز و نیاز باز نمیشود. به همین خاطر درخواست ميکنيم: خدایا سخنانم را بشنو و با عنایت خاصى به من توجّه کن. @sh_hosein