📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: اِلهی اَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ؛ خداوندا، به تو پناه مى‌برم از این‌كه غضب و سخط تو بر من حلول كند. 📝برخى از گناهان ممكن است انسان را از خدا دور كند تا جایى كه مورد غضب و خشم الهى قرار گیرد و به هیچ وجه نقطه روشنى در وجود او باقى نگذاشته و به طور كلّى او را مطرود الهى گرداند. افرادى هستند كه در آغاز زندگى كارهاى خوبى انجام مى‌دهند ولى ممكن است در موقعیت‌هایى قرار گیرند و آلودگى‌هایى پیدا كنند كه نه‌تنها گذشته آن‌ها را تاریك و سیاه مى‌كنند بلكه امیدى به اصلاح او در آینده نیز باقى نمى‌گذارند. شیطان قبل از خلقت آدم علیه السلام سه یا شش هزار سال خدا را عبادت كرد، به گونه‌اى كه فرشتگان او را از خود مى‌دانستند احتمال دارد كه هر روزِ از آن، هزار سال طول كشیده باشد. ولى این عبادت‌ها از روى ایمان و اعتقاد به ربوبیت تشریعى الهى نبوده، هرچند شیطان، وجود خدا و نیز یگانگى و ربوبیت تكوینى خدا را پذیرفته بود و به قیامت نیز عقیده داشت. پس شیطان عصیانِ ریشه‌دارى داشت كه به كفر منتهى گشته و یا از كفر برخاسته بود. شیطان عقیده به ربوبیت تشریعى خداوند نداشت، یعنى نمى‌پذیرفت كه باید فرمان خدا را اطاعت كرد و به همین سبب وقتى خداوند فرمان سجده در مقابل آدم را صادر كرد، اظهار داشت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نار وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِین».و با این پاسخ به حكم الهى اعتراض داشت كه چگونه كسى كه بهتر است براى كسى كه مقام او پایین‌تر است سجده كند؟ این همان روح استكبار، انكار ربوبیت تشریعى و كفر است.  همین شیطان به خداوند عرض كرد: اگر مرا از سجده بر آدم معاف بدارى تو را به گونه‌اى عبادت مى‌كنم كه هیچ‌كس تا به حال عبادت نكرده است. خداوند در پاسخ فرمود: «إِنّی أُحِبُّ اَنْ اُطاعَ مِنْ حَیْثُ اُرید» اگر مى‌خواهى مرا بپرستى باید همان‌گونه كه مى‌گویم پرستش كنى وگرنه خود را پرستیده‌اى. بنابراین ممكن است كسى پس از سه یا شش هزار سال عبادت، كافر گشته و به طور كلّى از درگاه الهى رانده شود. معمولا اهل لغت سخط را مرادف با غضب گرفته و برخى گفته‌اند: سخط، شدّت غضب است. بنابراین مى‌گوییم: خداوندا به تو پناه مى‌برم از این‌كه مورد غضب تو واقع شوم. ما انسان‌ها ممكن است كه از خیلى چیزها بدمان بیاید ولى تا خیلى خیلى زشت و ناپسند نباشد نسبت به آن اظهار غضب و خشم نمى‌نماییم. خداوند نیز بین گناهان فرق قائل شده و گناهان كوچك را كه قابل آمرزش هستند و یا گناهان كبیره‌اى را كه با توبه یا شفاعت آمرزیده مى‌شوند، با گناهانى كه مثل شمشیر كشیدن به روى خدا هستند و كیفر و عقوبت سخت دارند، یكسان نمى‌داند. در مورد خداوند باید گفت: «خداوند با هر كمالى ملایمت و با هر ضد كمالى مخالفت و منافرت دارد». پس وقتى بخواهیم بین ذات خدا و مقام فعل خارجى آن‌ها مراتبى در نظر بگیریم مثل این كه خداوند آن را دوست دارد یا نمى‌پسندد. باید گفت دوست داشتنِ كمالات كه عین ذات خداوند است رضا، و دوست نداشتن، سخط است. البته به مجرّد این‌كه انسان مرتكب گناهى شود مورد سخط و غضب الهى قرار نمى‌گیرد وگرنه مهلت انجام آن را پیدا نمى‌كند. باید خیلى بدى و زشتى زیاد باشد كه انسان در ردیف مَغْضُوب عَلَیْهِم قرار بگیرد و روى سعادت نبیند. اگر انسان به این حدّ نرسد مى‌توان به اصلاح او امیدوار بود. پس انسان باید پناه به خدا ببرد كه مبادا مشمول غضب الهى گردد، باید توفیق بخواهد تا كارى انجام ندهد كه موجب غضب الهى گردد كه در این صورت دیگر امیدى به عفو نیست. @sh_hosein