📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: اِلهی جُودُكَ بَسَطَ اَمَلی وَ عَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی؛ خداوندا، بخشش تو، امید من را زیاد و گسترده مى‌كند و عفو و گذشت تو بالاتر از عمل من است. براى تبیین این فراز از مناجات و درك بهترِ آن، یك نكته را باید متذكر گردیم و آن این‌كه: توجّه ما به خداى متعال، معمولا در شرایط عادى به كمك مفاهیم ذهنى انجام مى‌گیرد، حتّى وقتى كه اسم خدا را به زبان مى‌آوریم، هر كسى معناى خاصّى از آن را در ذهن خود تداعى مى‌كند و معمولا معناى آفریدگار عالم تصور مى‌شود. همین كلمه آفریدگار كه یك مفهوم ذهنى است در هنگام دعا به تناسب حال یا حاجت و خواسته‌اى كه داریم داراى مفهوم خاصى مى‌گردد. كسى كه از خداوند روزى طلب مى‌كند از كلمه خدا؛ روزى‌دهنده و كسى كه گرفتارى دارد؛ رفع‌كننده گرفتارى و آن كسى كه مریض دارد؛ شفادهنده بیماران را در ذهن خود مى‌آورد. البته گاهى ممكن است براى برخى افراد در حال دعا، مناجات و نماز با حضور قلب و خلوت در شب‌های تار و در حال سجده با اشك جارى، حالاتى پیش بیاید كه توجه به هیچ مفهوم خاصّى نداشته باشد و نتواند بگوید كه در آن حالت از خدا چه معنایى را در نظر مى‌آورد و فقط حالت انسى كه براى او پیش آمده را درك كند. این همان مرتبه ضعیف از درك شهودى است و براى افراد معمولى پیش مى‌آید و مراتب كامل آن مخصوص اولیاى الهى است. غالب مردم از راه مفاهیم با خدا ارتباط برقرار مى‌كنند و مفاهیم همیشه یك بُعد و زاویه خاص را نشان مى‌دهند. با گفتن رحمن و رحیم، باید كسى را در نظر بگیریم كه خداوند به او ترحم مى‌كند. و با گفتن خالق و رازق، باید كسى را در نظر بگیریم كه خداوند او را خلق كرده و رزق مى‌دهد. تمامى اسما حسناى الهى در مقام فعل، نشانه كارى از كارهاى خدا یا بیان‌كننده كیفیت آن كار است. اسما و صفات الهى كه عقل و ذهن ما را از یك زاویه ویژه به خدا توجه مى‌دهد به دو دسته تقسیم مى‌شوند: ✍اسماى جمال. یعنى اسم‌هایى كه دلالت بر رحمت و لطف الهى مى‌كند مثل رحمن و رحیم و غفار و كریم و... ✍اسماى جلال. یعنى اسم‌هایى كه دلالت بر قهر و سلطه خدا مى‌كند مثل عزیز و قهار و جبار و متكبّر و... وقتى كه اسماى جمال مطرح مى‌شود انسان احساس مى‌كند كه مى‌خواهد با او انس بگیرد و به او نزدیك شود و وقتى كه اسماى جلال مطرح مى‌شود انسان احساس مى‌كند كه قدرت عرض اندام در مقابل او و حتى قدرت راحت سخن گفتن با او را ندارد. بنابراین، وقتى انسان به مهربانىِ خدا توجه مى‌كند، زبانش باز مى‌شود و مى‌گوید: خدایا با ما هم مهربان باش. انسان وقتى خودش را در مقابل چنین دریاى بى‌كران مى‌بیند، آرزوهاى بسیار وسیع و گسترده پیدا مى‌كند، نه‌تنها امیدوار مى‌شود كه گناهانش آمرزیده شوند بلكه براى رسیدن به مقامات بسیار عالىِ دوردست نیز امیدوار مى‌شود. فراموش نكنید كه در آغاز در مقام توبه كردن هستیم. پس اوّل باید توجّه به زشتى‌هاى اعمال خود پیدا كنیم ولى اكنون كه در مقام طلب احسان خداییم، با اسم جواد آغاز مى‌كنیم و مى‌گوییم: جود تو امید مرا گستراند. در حقیقت از یك طرف آرزوهایم زیاد و از سوى دیگر گناهانم نیز فراوان است و امر دائر است بین این‌كه بیامرزى یا مؤاخذه بنمایى. در مقام مقایسه عمل خودم با آمرزش تو مى‌بینم گرچه گناه من بزرگ است ولى آیا گناه من بزرگ‌تر است یا آمرزش تو؟ گناه من شأنى از شؤون من است. گناه من با همه بزرگى‌اش در مقابل آمرزش الهى چیزى به حساب نمى‌آید. عدد بزرگى را فرض كنید كه همه كهكشان‌ها را پر كرده است، ولى هر گاه با بى‌نهایت مقایسه مى‌گردد باز هم محدود است. گناه ما هر چند مثل آن عدد بزرگ است ولى در مقابل آمرزش الهى ناچیز است. @sh_hosein