📖حوادث بعد از واقعه عاشورا
✍️موضوع:
ورود اهل بیت علیهمالسلام
به مجلس یزید پلید
یزید ملعون چون از ورود اهل بیت علیهمالسلام به شام آگاهی یافت مجلس آراست و به زینت تمام بر تخت نشست و ملاعین اهل شام را حاضر کرد و از آن طرف اهل بیت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم را با سرهای شهدا علیهمالسلام در دروازه دارالاماره برای درخواست اجازه حاضر کردند و نگاه داشتند.
نخست زحر ابن قیس (لعنه الله) که مأمور بردن سر حضرت حسین علیه السلام بود اذن گرفت و بر مجلس یزید (پلید) داخل شد.
یزید (لعنه الله) از او پرسید: وای بر تو خبر چیست؟ گفت یا امیرالمؤمنین! بشارت باد تورا که خدایت فتح و نصرت داد.
به درستی که حسین ابن علی علیهماالسلام با هجده تن از اهل بیت خود و شصت نفر از شیعیان خود بر ما وارد شدند.
ما بر او عرض کردیم: جانب صلح و صلاح را رها نکند و سر به فرمان عبیدالله ابن زیاد فرود آورد و اگر چنین نمیکند، مهیای جنگ شود.
ایشان اطاعت عبیدالله ابن زیاد را قبول نکردند و جانب جنگ را اختیار نمودند.
پس صبحگاه که آفتاب طلوع کرد با لشکر بر ایشان حمله کردیم و با شمشیر برهنه بر ایشان حمله ور شدیم و سرهای ایشان را با شمشیرها از بدن جدا کردیم.
پس سوگند به خدا یا امیرالمؤمنین! با اندک زمانی که ناقه را نهر کنند تمام آنها را با تیغ کشتیم و اول تا آخر ایشان را گردن زدیم.
یزید لحظهای سر را به زیر انداخت و گفت: اگر حسین را نمیکشتید من از کردار شما بیشتر خشنود میشدم.
شیخ مفید رحمه الله فرمود: حضرت سید سجاد علیه السلام در بین راه شام با هیچ کس از آن کافران که همراه سر مقدس بودند صحبت نکرد(۱) و یزید گاهی با گفتن این نوع کلمات شاید میخواست به مردم بفهماند که من به قتل حسین دستور ندادم و راضی به آن نبودم.
و گروهی از اهل تاریخ گفتهاند که چون خبر ورود اهل بیت علیهمالسلام به یزید رسید، او در قصر خود با دیدن سرهای به نیزه ابیاتی را خواند و مراد آن ملحد اظهار کفر و زندقه و کیفر خواستن از رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم بوده یعنی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پدران و خویشان مرا در جنگ بدر کشت، من خونخواهی از اولاد او نمودم.
از معصوم علیهالسلام روایت شده که چون سر مطهّر امام حسین علیهالسلام را به مجلس یزید (ملعون) آوردند، مجلس شراب برپا کرد و با درباریان خود شراب، زهرمار میکرد و با ایشان شطرنج بازی میکرد و شراب به یاران خود میداد و میگفت: بیاشامید، که این شراب مبارکی است، که سر دشمن ما نزدمان گذاشته شده است و شاد و خرم گردیدهام و ناسزا به حضرت امام حسین و پدر و جد بزرگوار او علیهمالسلام گفت و هر مرتبه که در قمار بر حریف خود پیروز میشد، سه پیاله شراب زهرمار میکرد و ته جرعه شومش را پهلوی تشتی که سر مقدّس آن سرور در آن گذاشته بودند، میریخت.(۲)
📚منابع:
۱. مقتل الحسین، ص۴۶۵-۴۶۶، ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۲۰
۲.منتهی الآمال با اختصار، ص۷۸۷-۷۸۹، مشابه این مطلب در کتاب ارشاد شیخ مفید، ص۴۷۷، ترجمه کامل نفس المهموم، ص۲۰۰-۲۰۱
#وقایع_محرم
#حوادث_بعد_از_واقعه_عاشورا
@sh_hosein