7.82M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
ای آقای من دیشب سراغت را از اشک هایم گرفتم اما آنها هم انگار صدای من را نمی شنوند امشب سراغت را از بغض های کمر شکسته ام گرفتم، از من خواستند هر چه که دل تنگم می خواهد بگویم، اقا جان، جمعه ها آنقدر دلم می گیرد که با دعای ندبه درد دل می کنم، آنقدر ناراحتم که به دفتر شعرم پناه می برم. مولای من بیا، این همه ریا و دورنگی را از سرزمین دلها محو کن. بیا و مرا با دعا آشنا کن. بیا و مرا از عطر ناب حضور خویش سیراب کن. بیا و به من بگو:پرواز کن پرنده ی کوچک، تا من هم از لحظه ی سبز نماز شبت فیض ببرم. اگر نیایی من دیگر نمی توانم سراغ تو را از اشک ها بگیرم، زیرا اشک هایم در کلبه چشمانم خشکیده اند. اگر یک روز مه آلود آمدی و من نبودم بر مزارم بیا. اقا جان ای معنی واقعی لحظه ی انتظار، بر مزارم بیا. باور کن تربتم عطر گل های دلتنگی ام را به تو هدیه می کند. اگر بیایی حلقه های اشکم را نذر ضریح چشمانت میکنم. ای بهترین دیوان شعر دلتنگی ام، ای شاه بیت غزل های دردم، شب زنده دار غم های تمامی مسلمین جهان، مهدی جان بیا! چشم انتظار آمدنت، خاک پایت... دلنوشته ی شهید مهدی دهقان با صدای فاطمه خانم فرزند شهید @sh_mahdidehghan