#زندگی_به_سبک_مهدی (۳۰)
فکر می کنم دورو بر سال ۸۱ بود .
یه روز مهدی از دانشگاه اومده بود خونه و خیلی خسته بود .
ازش پرسیدم چی شده ؟!
همیشه وقتی میومدی خسته بودی ولی امروز واقعا داغونی!
خندید و گفت تهران یه ماشین سوار شدم که بیام قم وسط اتوبان صدای موسیقی شو برد بالا منم تحمل کردم و چیزی نگفتم تا اینکه دیگه صدای زن رو داشت پخش میکرد !
منم با اینکه وسط بیابون بودم گفتم یا کمش کن یا من پیاده میشم !؟
اونم نامردی نکرد و زد کنار !
منم کم نیاوردم و پیاده شدم !
اونم رفت !
ایستادگی روی حرف حق ، مساله مهمیه که واقعا تو زندگی مهدی قابل رویت بود و اگر مساله ای رو حق میدونست پای اون می ایستاد ، حتی اگه سخت ترین اتفاق ها براش می افتاد ...
شهدا ، همه این خصلت رو به نوعی داشتند و هر کدام پای عقیده خودشون ایستادند و مهدی هم نابودی اسرائیل و آزادی قدس شریف رو یک حق و حقیقت می دونست و معتقد بود این امر ، زمینه ساز ظهور حضرت حجت خواهد بود و لذا تا پای جان ایستاد ...
#شهید_راه_نابودی_اسرائیل
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
🌹
@sh_mahdilotfi 🌹