اگر کسی را می‌شناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز می‌دانست، خوب می‌فهمید که حذف یک چنین شخصیتی از مجموعه‌ی مدیریتی کشور چه معنایی می‌دهد. شهید بهشتی حقیقتاً مثل سنگ آسیای گرانی بود که با گردش خود، ده‌ها کار انجام می‌داد؛ تولید انرژی میکرد، کار راه می‌انداخت، پیش می‌رفت و فکر تولید می‌کرد. وقتی کسی مثل این شخصیت را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانی فقهی و فلسفی، در تجربه و جهان‌دیدگی و روشنفکری و وسعت‌نظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامی نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج می‌شد؛ اما نظام نه تنها با رفتن بهشتی و با رفتن شخصیتهای برجسته‌ی دیگری که چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسیدند، فلج و زمین‌گیر نشد، بلکه هر کدام از این شهادت‌ها مثل خون تازه‌ای در رگ کالبد زنده و پُرطراوت این نظام جوان دوانده شد و او را سرحال‌تر، بانشاط‌تر و پُرانگیزه‌تر کرد؛ این، همان استحکام نظام است. ۱۳۸۳/۰۴/۰۷ @sh_qasemsoleimani قرارگاه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی