_ڪولهبارگناهانمبردوشمسنگینیمیڪرد
نداآمدبردرخانهامبیا،
آنقدربردربڪوبتادربهرویتواڪنم.
وقتیبردرخانهاشرسیدم
هرچهگشتمدربستهایندیدم!!
هرچهبودبازبود…
گفتم:خدایابرڪدامیندربڪوبم؟
نداآمد:اینراگفتمڪهبیایی
وگرنهمنهیچوقتدرهایرحمتمرا
بهرویتونبستهبودم!
ڪولهبارمبرزمینافتادوپیشانیمبرخاڪ...
شباهنگام