هم در عصری که هر اتفاقی در یک لحظه در فضای مجازی منتشر میشود.
چند روزی هم هست که معاندان به رسم دیرین منافقان و فاسقان با خون مردم بیگناهی که در حملات تروریستی نشأتگرفته از اغتشاشات جان خود را از دست دادند مشغول بازی هستند و شهادت آنها را به دروغ به نظام نسبت میدهند.
حتی وقتی داعش جنایتکار مسئولیت حمله تروریستی حرم شاهچراغ(ع) را رسماً پذیرفت باز هم از دروغپردازیهای خود دست برنداشتند.
حادثه تلخ تروریستی غروب چهارشنبه در ایذه که منجر به شهادت و مجروح شدن عدهای از مردم و نیروهای مدافع امنیت شد نیز آخرین پرده از جنگ روانی رسوا و دروغپردازی معاندان و آشوبگران در نسبت دادن این جنایت به نظام که در جریان فراخوان خود آنها رخ داده بود به شمار میآید.
این تهمتها به نظامی است که قریب ۶۰ روز است با خویشتنداری از برخورد خشن با آشوبگران دهها نفر از بهترین فرزندان خود از بسیجی و طلبه و پاسدار و پلیس را فدا کرده است تا صف حق و باطل جدا شود.
اتفاقاً این روزها و پس از جنایتهای متعدد اغتشاشگران تروریست در به شهادت رساندن فجیع جوانان مظلوم مدافع امنیت که برخی از تصاویر آن هم منتشر شده است این موضوع که چرا نیروهای پلیس و بسیج و سپاه با دست خالی و تنها با باتوم و نهایتاً پینتبال در برابر تروریستهای داعشمسلک مسلح به قمه و قداره و سلاح گرم روانه میدان میشوند مورد انتقاد گسترده مردم قرار گرفته است.
در همین ماجرای ایذه؛ در رسوایی این دروغپردازان منافق همین بس که وجود ماموران بدون سلاح در بین آسیبدیدگان تیراندازی تروریستها خود گواه اصل ماجراست.
از طرفی چطور میشود که حسابهای کاربری وابسته به آشوبگران لحظاتی پس از حادثه ایذه نسبت به هدف قرار گرفتن نیروهای مدافع امنیت ابراز خوشحالی میکنند اما بلافاصله پس از اینکه مشخص میشود در این تیراندازی کودکی هم جانباخته دقیقا همان حسابها و صفحات که تا لحظاتی قبل وقوع این تیراندازی را به هم تبریک میگفتند خونخواه و عزادار کودکی میشوند که خود آن را پرپر کردهاند؟
چطور میشود که همزمان با این حادثه در اتفاقی مشابه در اصفهان نیروهای بسیج و پلیس هدف تیراندازی موتورسواران مسلح تروریست قرار میگیرند و تعدادی به شهادت میرسند اما حادثه ایذه کار نظام است و حادثه اصفهان نه؟ چون اینجا لاشخورهای تروریست پیکر کودکی را که خود جانش را گرفتهاند برای بزم پلیدشان مناسب دیدهاند.
از آشوبگرانی که براساس تصاویر اخیر شهر کامیاران خود به راحتی به نیروهای همفکرشان از فاصله نزدیک شلیک میکنند تا چرخ کشتهسازی متوقف نشود انتظاری نیست، عجیب آنکه در این میان برخی سلبریتیها و چهرههای مطرود سیاسی که مدتهاست در زمین دشمن مشغول بازی شدهاند هم با تکرار دروغ نسبت دادن شهادت مردم و کودک ایذهای به نظام مشغول خوشخدمتی به اربابان خود هستند.
کسانی که باید تکلیف خود با دشمنان مسلح یورش آورده به امنیت و ناموس مردم را روشن کنند؛ یا عملا اعلام کنند که جزو آنها هستند یا با صراحت از آنها تبرئه بجویند و جنایتهای آنها را محکوم کنند.
چطور است هنگامی که امثال آرمان علیوردی، روحاله عجمیان و دهها شهید مدافع امنیت دیگر که برای حفاظت از نظم شهر و امنیت مردم با دست خالی و با سپر کردن جسم خود مقابل اغتشاشگران ایستادند و به سختترین وضعیت به شهادت رسیدند این چهرههای سیاسی و ورزشی و سینمایی و... به روی دوروی خود هم نیاوردند تا با یک تسلیت یا محکومیت و همدردی، اندک فاصلهگذاری حتی ظاهری بین خود و آشوبگران ترسیم کنند؟
البته این مدعیان ظاهری انسانیت وقتی حکم قصاص قاتلان شهدای امنیت صادر شود در قالب انسان دوستی وارد معرکه میشوند و باز هم به دفاع از قاتلان و جنایتکاران میپردازند.
این اولینبار نیست؛ از موج حمایتی از «نوید افکاری» که خود به صراحت به قتل یک انسان بیگناه در شیراز اعتراف کرد تا دفاع از «محمد ثلاث» از دراویش گنابادی که در ماجرای خیابان پاسداران با اتوبوس به صف نیروهای پلیس زد و چند نفر را به شهادت رساند و با صراحت هم به آن اعتراف کرد در کارنامه این چهرههای کاسب انسانیت وجود دارد.
اما این جماعت باید پاسخ دهند که چرا همیشه جهت انسانیتشان به سمت قاتلها و جنایتکارهاست؟ آن سلبریتی دستچندم که این روزها مدعی «نه به اعدام» قاتلان مدافعان امنیت شده است فراموش کرده است وقتی دزد گوشی همراه دختر نوجوانش را در اداره آگاهی روبهرویش نشانده بودند و وی با خشم و داد و فریاد به سمت دزد حملهور شده بود اگر ماموران پلیس جلوی این آقا را نگرفته بودند چه میشد؟ حالا وی که به خاطر استرس وارده به دخترش در جریان دزدی گوشی او چنان فریاد میکشید، با بستن چشم خود بر زجر خانواده شهدای مدافع امنیت، اهل گذشت از قاتلان جوانان مردم شده است؟
قطعاً ورود جوانان فریبخورده در جنگ روانی و روایت دشمن به میدان اغتشاش برای همه ناخوشایند و ناراح