📕 📚 رمان: ✍ نویسنده: سیر 📖داستان: زندگی دختری که بین خیر ✅و شر ❌بزرگ می شود. بین خاله و معلمی👩‍🏫 که یکی ضرر است و یکی منفعت و سرآخر نتیجه ای که دختر می گیرد و سرانجام خاله و معلم را به تصویر می کشد. 📨پیام داستان: روال خلقت آزادی و اختیاراست و سرانجام هر کس بسته به خودش است. ⚪️شخصیت اصلی: 🔸دختری که آزاد است و 🔸هم خوبی ها را می بیند 🔸هم بدی ها را و 🔸انتخابش با خودش است که چگونه زندگی اش را جلو ببرد. 🔵شخصیت دوم: معلم👩‍🏫 است که نماد خوبی هاست اما در انتقال مثبت ها اصلا اهل زور نیست. روشش در انتقال خوبی ها آرامش و پیوستگی است. پایه ی کارش بر مبنای محبت و ادب🤩 است. یعنی هم حرمت فرد را نگه می دارد و هم او را ازمحبتش سیراب می کند. البته حق را هم منتقل می کند هرچند که در زندگی اش سختی های😫 زیادی می بیند. 🔴شخصیت سوم: خاله است که دلش رهایی🕊 می خواهد و همین کار را هم انجام می دهد؛ هرچند که خودش را اسیر هوس ها و غرب زدگی می کند. یک مقلد است که ‼️همه چیز را نمی خواهد و همه چیز می خواهد. ‼️هرچه خدا می خواهد نمی خواهد وهرچه‌نفسش‌وشیطان میخواهند، می خواهد.اهل هرکاری هست ؛ هرچند که خدا هم حاضر نیست او را محروم کند، اما او رویگردان😠 است. ♦️تبصره: یک داستان واقعی که نویسنده قدرت قلمش📝 را بکار نبرده و تنها یک راوی🗣 بوده است. در نتیجه: داستان📖 ضعیفی نوشته شده است که جای کار بسیاری دارد.😐 ولی 📖تاثیر گذاری خوبی روی خواننده دارد و خوب هم نشان می دهد که این گونه نیست که اگر معلم فرد مثبتی➕ است پس زندگی اش بی مشکل✔️ باشد. @shabcheragh2