متن شبهه: دین از منظر مولانا : اﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﻯ یک ﭘﺴﺮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﯾﻨﻬﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﻯ ﭘﺪﺭ ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﯿﭻ ﻛﺎﺭ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺩﯾﻨﻬﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﭼﻮﻧﻜﻪ آوردیم ﻫﺮ ﺩﯾﻦ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﯾﺪ ﻛﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪ ﺟﻨﮕﻬﺎﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺧﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑارﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﻦ ﻧﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﻧﻪ ﺗﺮﺳﺎ ﻧﻪ ﺟﻬﻮﺩ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻋﻘﻞ ﻣﻰ ﺁﺭﻡ ﻓﺮﻭﺩ ﻋﻘﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻛﻪ ﻋﯿﺶ ﺑﯿﻜﺮﺍﻥ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﻰ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﯾﻦ ﻭﻟﻰ ﮔﻮﯾﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﮔﺮ ﺑﺮﯾﺰﻯ ﺍﺟﺮ ﺩﺍﺭﻯ ﺑﯿﻜﺮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺁﺩﻣﻨﺪ ﺩﯾﻦ ﭼﺮﺍ ﮔﻮﯾﺪ ﻛﻪ ﻣﻬﺪﻭﺭ ﺍﻟﺪﻡ ﺍﻧﺪ؟ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ ﻋﻠﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻛﯿﺶ ﺗﺎ ﻧﺮﯾﺰﻡ ﺧﻮﻥ ﻫﻤﻨﻮﻋﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪ تنها از خرد ﭘﯿﺮﻭﻯ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﯿﻨﻮﯾﺖ ﺑﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﯿﻦ دوستی كن بهترین ﺩﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺍین پاسخ شبهه: 1⃣.باز هم جعلی دیگر!!!آثار ساختگی هرگز قابلیت پوشش منظر واقعی ی مولوی را نخواهند داشت.اللخصوص آثار جعلی ی ناشیانه ای همچون ابیات حاضر. 2⃣با دانشی که از شاعر بزرگی چون مولوی سراغ داریم او بر خلاف شاعر این شعر توان تشخیص معنی کافر حربی با کافر ذمی را قطعا دارد. 3⃣مولوی همواره قلب مؤمن را جایگاه تجلی و حضور خداوند می داند: «القلب بیت الرب» (فروزانفر، 1334): پس دین از منظر مولوی با رجوع به آثار خود مولوی قطعا بهترین راه رسیدن به منظر اوست . چون خدا اندر نیامد در عیان نایب حق اند این پیغمبران هر نبی و هر ولی را مسلکی است لیک با حق می برد، جمله یکی است بل حقیقت در حقیقت غرقه شد زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد راه دین زان رو پر از شور و شر است که نه راه هر "مخنث گوهر" است عقل و دین ها بی گمانی عرشی اند در حجاب از نور عرشی می زیند عقل تو همچون شتربان، تو شتر می کشاند هر طرف در حکمِ مُر عقلِ عقل اند "اولیاء" و عقل ها بر مثال اشتران تا انتها قابل تعلیم و فهم است این خرد لیک "صاحب وحی" تعلیمش دهد جمله حرفت ها یقین از "وحی" بود اول او لیک عقل آن را فزود جهد کن تا پیر عقل و دین شوی تا چو عقل کل، تو باطن بین شوی نور یابد مستعد تیزگوش کو نباشد عاشق ظلمت، چو موش سست چشمانی که شب جولان کنند کی طواف مشعل ایمان کنند؟ دو قبیله کاوس و خزرج نام داشت یک ز دیگر جان خون آشام داشت کینه های کهنه شان از مصطفی (ص) محو شد در نور اسلام و صفا 4⃣همچنین مولوی انجام فرائض دینی و اعمال مربوط به آن را نیز نشانه ی ایمان شخص می داند، هر چند عمل جزء ماهیت ایمان و از مقوّمات آن به شمار نمی آید، اما از لوازم ذاتی آن است: این نماز و روزه و حج و جهاد هم گواهی دادن است از اعتقاد این زکات و هدیه و ترک حسد هم گواهی دادن است از سرّ خود خوان و مهمانی پی اظهار راست کای مِهان ما با شما گشتیم راست هدیه ها و ارمغان و پیش کش شد گواه آن که هستم با تو خوش (همان: 13/3) 5⃣استاد فروزانفر در بیان نظر مولوی می گوید: «از نظر مولوی اعمال و عبادات و همگی حرکات خارجی به نسبت انسان، اعراضند و پایدار نیستند، و مقصود از آنها صورت و ملکه ی نفسانی است که به واسطه ی تکرار و دوام عمل در نفس مرتسم می گردد و ثابت و پایدار می ماند... بنابراین، هرگاه عبودیت و عشق به حق تعالی تحقق یابد، به ناچار از آثار خارجی، جدا نتواند بود. همچنین ایمان و اقرار به نبوت که صورت نفسانی است از اطاعت، انفکاک نتواند پذیرفت و این امری است ارتکازی و فطری، به دلیل آنکه محبت و دوستی هرگاه با آثار بیرونی همراه نباشد مردم آن را باور ندارند. پس مولانا می خواهد بگوید که ایمان و اعتقاد قلبی، از عمل و اطاعت انفکاک نمی پذیرد... و ایمان به منزله ی اصل، و عمل در حکم فرع و اثر آن است» (فروزانفر، 1367: 110). 6⃣بنابر آنچه گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که مولوی به دین اعتقادی کامل و عمیق دارد و به طور کلی دین باوری و دین محوری در اندیشه، مضمون و مفاهیم شعری او ریشه دوانیده است. مولوی رسیدن به یک زندگی سالم و سعادت مند و همچنین کسب مدارج عالیه ی کمال و رستگاری اخروی را، در گرو تبعیت از فرامین الهی و پیروی از کتاب دین که همانا قرآن کریم است می داند. در نظر مولوی شناخت و درک درست نسبت به خداوند، مقدمه ای است برای رسیدن به محبوب و معشوق ازلی. از این رو او معتقد است که به واسطه ی اشراف و آگاهی بر دین می توان خدا را شناخت. به بیان دیگر دین شناسی مولوی مقدمه ای است بر خداشناسی او. 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.  شب چراغ کانال پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت https://eitaa.com/joinchat/1347616802C7ec7d673cb